ناراحت نشو عزیزم. درکت میکنم. مامان من گفت خدا حسرت بچه رو رو دلت بذاره. الان که بهش میگم منو نفرین کردی، گریه میکنه میگه نه
درحالی که تو مجردی خونمو تو شیشه کرده بودن. هم بابام هم مامانم. دیگه همه چی تموم میشه، به این فکر کن بعد ازدواج همه چی تموم میشه
عزیز مادر سه سال از انتطار من میگذره و تو هنوز نیومدی. نمیدونی چقدر دوست دارم تورو به آغوش بکشم و عطر تنت رو استشمام کنم؛ اما افسوس که سهم من هرماه بیبی چک کاذب و تیتر بتای ۱.۱ لعنتی هست. فکر کنم دیگه خسته شدم. نه میخوام برم عمل و نه دکتر، چون فهمیدم خدا هم با من سر لج گذاشته، که اگه نذاشته بود بیبیچکام مثبت نمیشد و آزمایشام منفی.💔💔
از خانوم فاطمه زهرا طلب شفاعت برای مادرت میکنم...😐
می دانی؟! یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تعطیل است، و بچسبانی پشت شیشه افکارت. باید به خودت استراحت بدهی، دراز بکشی، دست هایت را زیر سرت بگذاری، به آسمان خیره شوی :) و بی خیال سوت بزنی. در دلت بخندی به تمام افکاری که پشت شیشه ذهنت صف کشیده اند،آن وقت با خودت بگویی بگذار منتظر بمانند....