احساس پوچی و نا امیدی میکنم بی دلیل نیس هرکاری که میکنم شکست میخورم بی نهایت ظاهری و باطنی از خودم متنفرم دیگه هیچیو دوست ندارم اصلا نمیدونم الان تو این نقطه از زندگی چیکار میکنم اصلا چرا باید زندگی کنم؟؟چرا باید باشم که زندگی کنم؟؟یه سری سوال دیوونه کننده دیگه که تو مغزم میپیچه اما نمیتونم توضیحش بدم هرکاری میخوام بکنم همش میگم که چی بشه.دوست ندارم شاد باشم دوست ندارم ناراحت باشم نه میخوام زنده باشم نه میخوام بمیرم...کاملا نا امیدم و بی انگیزه..هیچ موفقیتی تو زندگی ندارم همیشه تا میخوام بخندم عالم و آدم دست به دست هم میدن که من به گریه بیفتم..نمیدونم چرا اینارو اینجا میگم ولی حس میکنم شاید یکی از شماها چیزی بگه که از سردرگمی بیام بیرون.