سلام دوستان من هر وقت مادر شوهر مو میبینم یه داستان اجرا میکنه سنش بالاست ولی عین بچه میمونه اصلا هیچی حالیش نیست دیشب خونه برادرشوهرم دعوت بودیم اونم بود یهو اومد نشست پیش من گفت خواهرشوهرم داره خونه میخره یه سند میخواد که روش وام بگیره سند خونتونو میدید بهش من یهو گفتم نه اصلا چون چند ماه پیش با همین خواهرشوهرم دعوام شده بود مادرشوهرم اخماش رفت تو هم سند خونه به نام خودم هست و خودم خریدم .....میدونم که خیلی بد حسابن مادرشوهرم به برادرشوهرم نگفته که سندش نره ولی همش زورش به من میرسه همش میخواد بکنه
نده بجهنم ک ناراحت شه فکرخودت باش بیکاری حرص براخودت درست کنی
خب نده،زور که نیست حتما بدی،وقتی بدحسابن دیگه حرفی نمیمونه
خب بگو نه و تمام
چرا همش میخواد بکنه زنیکه جادوگر فقط فکر زرنگیه
روی سند خونه ت چجوری وام بگیره؟ سند رو باید بزنی به نامش اول، بهش بگو شرط داره، اون سند خونشو به اندازه ی وامی که روی خونه م میگیره به نامم بزنه ببینم خودش حاضره
حتما وامم میخواد به نام من بگیره قسطاشو خودشون بدن پول ندارن رفتن خونه معامله کردن به زور میخوان صاحب خونه بشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
