من گشنم میشه میرم تو اشپزخونه شیر اب باز کردم تو کتری اب بریزم چای دم کنم .با اخم و تخم داد میزنه میگه صبحونه اتو کوفت کن سرو صدا راه ننداز مگه نمیبینی کپه مرگمو گذاشتم.
منم ناراحت شدم گفتم میخوای صبحونه نخورم؟
میگه رو اعصاب من راه نرو.
منم گفتم .من گشنمه باید غذا بخورم پس الکی بهونه نگیر .اصلا نخواب به من چه ربطی داره .جای اینکه تو مراعات منو بکنی من باید مراعات تورو بکنم؟
خستم کرده .میوه میخوام بخورم .ده بار میگه اینقدر زیاد نخور این میوه ها مال یک ماهه تو اینجوری میخوری.
خدا سر شاهده پول داره هر ماه کلی از پولشو میبره تو بورس .
پول داره .فکر میکردم حامله بشم دست از خساست هاش بر میداره.حداقل به خوردن من کاری نداشته باشه