ما تو بچگی پسر دوست بابام اسمش سعید بود تو بازی همش الکی دست میزد بهم دیگه رابطه نداشتیم تا بزرگ شدیم رفتیم عروسی خواهرش یه دختره داشت میرقصید کونش بزرگ بود اقا سعید اشاره زد ب دوستش کونشو ببین دیدم هنوزم هیزه😅یه سعیدم همسایع دختر عمم بود همش هیز بازی در میاورد یکیم تو کوچه خودمون بود رفتم به مامانش یچی میدم دیدم داره دختر همسایه رو دسمالی میکنه اصن قیافه هاشونم هیزه