2777
2789
عنوان

بیاین 😔

192 بازدید | 4 پست

سلام بچه ها 

چند روز عموم کرونا گرفته و بیمارستان بستری و چون زنش دو هفته پیش زایمان داشته کرونا گرفته که خودشون میگن ما همه با هم در ارتباط بودیم ( کل خانواده زن عموم پیشش هستند) 

حالا این عموم آدمی هستش که به جون خودم سال تا سال به پدر من که بشه برادرش زنگ نمیزنه و ما هر مشکلی داشته باشیم اصلا براش مهم نیست و این  عموم به قول معروف زن ذلیل ( ۲۴ ساعت در خدمت زنش و خانواده اش ) مثلاً ماه پیش هم مادربزرگ عموم و هم عموی عموم فوت شد اصلا براش مهم نبود اما به کوچیک و بزرگ  و دور و نزدیک خاندان زنش احترام می‌ذاره و رفت و آمد می‌کنه و حتی با باجناق هاش نسبت به بابای من بهتر  رفتار می‌کنه و اونا رو مثل برادر خودش می‌دونه . اینا رو گفتم که اخلاقش دستتون بیاد 

حالا این چند روز پدر من هم صبح و هم شب بهش زنگ میزنه ( نه من نه مادرم با این قضیه مشکل نداریم ) و حتی مامان من به زن عموم که خیلی مغرور و اون هم ما رو آدم حساب نمیکنه هم زنگ زد و خودش هم تعارف زد که اگه کاری داشتین بگین ( جالبه این زن عموم نگران خودش  و خواهر و برادراش بود و می‌گفت نگرانم نکنه گرفته باشیم و یه جمله به زور در مورد شوهرش گفت و هی ناله میکرد که این چند روز که  شوهرش به خاطر کرونا خونه بود هی ظرف و ... همه جا رو کثیف کرده چه جوری تمیز کنم ) 

پدر من بیماری زمینه ای داره ، حالا هر بار زنگ میزنن هی التماسش می‌کنه تو رو خدا کاری نداری برات انجام بدم 

بیایم تمیز کنیم و پول نمی‌خوای و ویتامین نمی‌خوای 

حالا درآمدش بالای ۷ میلیونه عموم 

میخواد ما رو فدای کسی به اصطلاح برادرش و زنش کنه 

فقط خدا رو شکر که اونا نگفتن بیاین 


عزیزم برادرشه  نگرانشه حتی اگه اون اهمیت نمیده ولی داداششه طبیعیه نگرانه کروناعه شوخی بردار نیس ...

پدر من به ‌خاطر بیماری زمینه ایش اگه کرونا بگیره 

دور از جونش حتما به خاطرش جونشو از دست میده 

کدوم آدم عاقلی به کسی که کرونا گرفته نزدیک میشه

خب وقتی عموم اینقدر جونش واسه زنش درمیره 

به زنش بگه که کمکش کنه و خانوادش

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب پدرت که نرفته نزدیکش زنگ زده بهش

بابام بهش التماس میکرد که بذار برسونمت بیمارستان 

در حالی که زن عموم و خانوادش هم باهاش نرفتن و خودش با ماشین تنها رفت

شانس آوردیم که نگفت باهام بیا

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز