دختر یکی از فامیلای ماهم دوبار طلاق گرفته البته اون بچه نداره دوبارم عقد بود و عروسی نکرده بود
بعد از طلاق دوم از ترس افکار و قضاوت و سوالای مردم تا ۴سال خودشو تو خونه حبس کرده بود اصلا بیرون نمیرفت نه مهمونی نه عروسی ،حتی عاشورا و تاسوعا هم بیرون نمیرفت
خیلی باهاش حرف زدم گفتم این سرنوشتت بوده اصلا به حرفا و نگاه های مردم اهمیت نده از زندگیت لذت ببر.خیلی باهاش حرف زدم ،الان دو سه ماهه خیلی روحیش خوب شده میره بیرون خرید میکنه .الان اینقددددد پشیمانه ک ۴ سال از عمرشو با غصه میگذرونده