من هر چقدر تمیز میکنم باز ی جایی هست ک کثیفهدیگه خسته شدم هر چقدر سعی میکنم خونه رو تمیز نگه دارم انگار زودتر کثیف میشه انگار خونه باهام لج میکنه و تا وقتی که دست از سرش برندارم و نزنم به بیخیالی همش زود بهم ریخته میشه و انگار نه انگار ،آخه پس این خونه هایی که توی اینستا هستن چجوری هر قسمت خونه انقدر مرتب و برق میزنه آخه چرا
من روزا خونه نیستم هفته ای یکبار جمعه هانظافت کامل میکنم فقط اشپزخونه ام که هر شب قبل خواب تمیز میکنم دیگه تمیزه یه ۱۰دقیقه ام بیشترم وقت نمیگیره
عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدایک روز صبح زود، پریدی، چه بی صداراحت بخواب، ای گل نیلوفری، بخوابما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب.............. خدا همه رفتگان خاک رو بیامرزه روحشون شاد ممنون میشم برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید.
منم همین حس رو دارم،ولی به خونه های اینستا توجه نمیکنم! از طرفی همیشه این حس با منه که یکی بیاد خونه م میگه وای چقد کثیفه! کلا به من میگن وسواس داری. دو هفته پیش میخواستم خونه تکونی کنم، جاریم اومد گفت وای چقد تمیز شده خوشبحالت تموم کردی. گفتم من هنوز شروع نکردم!😐😐😐 گفت پس تو خلی که میخوای خونه تکونی کنی
من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدانیا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "