نگو بچه مریضش.. بچه توام هست..
نفرین نکن.. نفرین دو سر داره اول خودتو میگیره
نفرین میکنی بدتر چیزای منفی رو جذب میکنی..
بدیها به سمتت سرازیر میشن..
از خدا صبر بخواه.. نماز بخون روزه بگیر به نیت حل شدن مشکلاتت..نذر کن.. از خدا بخواه کمکت کنه و یه ادم شیرپاک خورده سر راهت بزاره که هم تو رو قبول کنه هم بچه رو.. کنارش روزهای خوبی که تو رویاهات داشتی رو تجربه کنی..
همسایه ماهم با یه بچه جدا شد خیلی بد لباس میپوشید.. تغییر کرد چادری شد مومن شد چند سال بعد یه پسر مجرد اومد خواستگاریش.. انقدر هم مظلوم بود.. دختره به پسره پول داد یه پراید خرید رفت تو تاکسیرانی.. یه زندگی ساده دارن ولی با ارامش.. یه دختر هم از این زاییده و پسر شوهر سابقش میگه انقدر خوشحالم بابا دار شدم...
سر خیانت جدا شده بود.. این شوهرش انقدر مومنه عمرا بهش بدی نکنه.. نمیگم همه چی تمومه.. اینم زیادی خونسرد و بی پول بود.. ولی دختره کمک کرد کار پیدا کرد و در کنار هم خوشبختن..
توام از خدا روزای خوب بخواه و شوهر سابقتو نفرین نکن.. براش ارزوهای خوب بکن تا خدا هم برای تو خوب بخواد و یه فرجی برات بشه..