مامان خدا بیامرزم ک زنده بوده اینو زنداداشم سه تومن از مامانم میگیرن به عنوان قرض .دوتومن خواهرم میبره و یه تومن زنداداشم بین خودشون بوده این قضیه .حالا مامانم چند ماهی رحمت خدا رفته .خواهرم با اینکه وضعش خوبه زنگ زده به زنداداشم ک یالا یه تومن مامانمو بفرس برام
اون یکی خواهرم ک بزرگتره قضیه رو فهمید به من گفت
چون این پول مامانمونه تو هم دست تنگه به تو بدیم این پولو .خود زنداداشمم بیشتر برای من راضیه ک پول بده
حالا اون خواهرم پاشو کرده تو یه کفش ک نه خیر پولو باید بدین من با اینکه کم و کسری نداره هر روز دعوایی درست میکنه سر پول .اگه نداشت من حاضر بودم پولو بهش بدن با اینکه دوتومن خودش برده