2777
2789
عنوان

همسرم ....

| مشاهده متن کامل بحث + 1335 بازدید | 93 پست
اصلا حسرت نداره . همسرم با هم کوهنوردی میکنیم 😁

خوبه دیگه ، به چی فک میکنی؟ به لیسانس یا فوق لیسانش؟ یا به شوخ نبودنش؟

اگه درس منظورته بیخیال بابا الان همه دارن به این نتیجه میرسن که درس خوندن وقت تلف کردنه به خصوص تو این دانشگاههای ما

اگه شوخ بودن منظورته خب شما تو خونه شوخی کن شاد باشه بزا اونم راه بیوفته 

خب این مشکلی نیست من خودم پزشکم نه که راننده بودن بد باشه من خودم پدرم قبلا راننده تاکسی بودن ولی ند ...

من دیدم خانوم دکتر خودم متخصصه .شوهرش لیسانس عمران داره بساز بفروشه 

اصلا ربطی به تحصیلاتش نداره 

یه دوستمم تخصص دندونپزشکی داره یعنی دندونپزشک عمومی نیست 

زبان فووول 

خیلی خوشگل خوش تیپ 

شوهرش به زور خانوم درس خوند ارشد مدیریت گرفت 

اما اصلا کارش همون بساز بفروشه که بود .

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خب این مشکلی نیست من خودم پزشکم نه که راننده بودن بد باشه من خودم پدرم قبلا راننده تاکسی بودن ولی ند ...

اینام از اول عمم وکیل نبود که. عمم ۱۶ سالگی شوهر کرد الان ۴-۵ ساله پروانه وکلالتش اومده

تاپیکاتو خوندم


 میخوای طلاق بگیری؟ بنظرم بهترین کار طلاقه نه برای شما بلکه برای شوهرتون که اینقدر نگاه از بالا به پایین بهش نشه

گاهی آدما خوشی میزنه زیر دلشون نمیدونن چکار کنن...

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
من دیدم خانوم دکتر خودم متخصصه .شوهرش لیسانس عمران داره بساز بفروشه  اصلا ربطی به تحصیلاتش ندا ...


خب اونا پولدارن ولی راننده نمی تونه پولدار باشه 

البته من این طرز فکر رو تایید نمی کنم ولی عجیبه یکم 

البته یه بار شنیدم یه متخصص قلب عاشق نگهبان بیمارستان شد و باهاش ازدواج کرد فقط شنیدم نمی دونم زندگیشون چطور شد خبر ندارم

حلالم کنید و خدانگهدار   
اینام از اول عمم وکیل نبود که. عمم ۱۶ سالگی شوهر کرد الان ۴-۵ ساله پروانه وکلالتش اومده


خب اگه اینطوره که کاملا قابل درکه اول بینشون عشق بوده بعد خانم پیشرفت کرده

حلالم کنید و خدانگهدار   
دوستان من حاضرم شوهرم سیکل باشه فقط بیاد منو بگیره    

اون تاپیکی که میخواست بره آمریکا خوب نبود😅

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
نه بیشول بهم پیام نداد عبضی

داشته خیالاتشو احتمالا میگفته😁

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

میشه لطفا

زندگی10001 | 55 ثانیه پیش
2791
2779
2792