بچه ها خونه مادر بزرگم قدیمه و دو طبقه مادر بزرگم ۳ ماهی فوت شده فهمیدن خونشون جن داره 😱😱😱
ضربان قلبمه . مرحم دردمه . فقط خودی .فقط خودی. فرشته مرگمه. تمام تار وپودمه بود ونبودمه فقط خودی فقط خودی( عاشق آهنگشم😁) گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم که مرگ در آن رخ میدهد.... هم آرایش میکنید 😁 هم عمل کردین 😁 هم کامپوزیت و لمینت 😄 همم با اسنپ چت عکس میندازین 🙄😳 مگه چقد زشتین🤔 وقتی عکس یهویی تو فرستادی بدون آرایش میفهمیم چقد خوشگلین با آرایش که سیب زمینی ام خوشگله😁😂
مثلاً در قبال پول از انسان میخوان که اولین فرزند پسر در خانواده متعلق به اونا باشه
🤕😐
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
مادربزرگم از قدیم میدیده ولی توی هیکل بز و سگ.ی بار رفته بوده کوه برای دوشیدن گوسفنداشون بعد برمیگرده میبینه یه بز لب پرتگاه بوده میبینه باخودش فکرمیکنه لابد از گله کسی جا مونده.مادربزرگم تا روش اونور میکنه ک برگرده بره یهو بزه دهن کجی میکنه بهش صدا ترسناک درمیاره مادربزرگمم از حال میره.یا ی دفعه داییم فوت کردبود مادربزرگم نصفه شب پاشده بوده توی خواب رفته بود قبرستون صبح بیدارمیشه میبینه سر قبر داییم خوابیده خودشم میترسه.هرموقع میرفتم خونشون در قفل میکردم کلیدم قایم میکردم.چن وقت پیشم گفت دوتا سگ توی حیاط واق واق میکردن فکرکردم در بازمونده دیدم در باز نیس تحویلشون نگرفتم اومدم خوابیدم رفته بودن.هرموقع شب میرم حیاطشون وحشت میکنم
یه جایی خوندم نوشته بود: آرزویی ک فقط مال یه نفر باشه حتما براورده میشه،ولی آرزویی ک چن نفر بخوانش ب لایق ترینشون میرسه،پس یا یه چیزیو بخواه ک بقیه نخوان یا لایق ترینباش!♣️♠️
اانسانهایی که جن را فرا می خوانند به زمیناین جنها برای برگشت راه خود را بلد نیستندو برای همین توی زمین میموننو هر رابطه ای که با بسم الله شروع نشه ممکنه آمیزش شریک باشد و بچه دو رگشه
مثلاً در قبال پول از انسان میخوان که اولین فرزند پسر در خانواده متعلق به اونا باشه
جنا ام پسر پرستن😁
ضربان قلبمه . مرحم دردمه . فقط خودی .فقط خودی. فرشته مرگمه. تمام تار وپودمه بود ونبودمه فقط خودی فقط خودی( عاشق آهنگشم😁) گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم که مرگ در آن رخ میدهد.... هم آرایش میکنید 😁 هم عمل کردین 😁 هم کامپوزیت و لمینت 😄 همم با اسنپ چت عکس میندازین 🙄😳 مگه چقد زشتین🤔 وقتی عکس یهویی تو فرستادی بدون آرایش میفهمیم چقد خوشگلین با آرایش که سیب زمینی ام خوشگله😁😂
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍