ممنونم ان شاء الله شفای همه مریضا
متوجه ام عزیزدلم.الهی خدا بخت خوب واسه خواهرات باز کنه تا یکم از این شرایط روحی بد فارغ بشن.بابای من روزی که میرفت عمل اصلا بهش نگفتین تومور تو مغزت هس گفتیم یه لخته خونه صب که داشتن میرفتن تهران تمیزو مرتب به من گف خونه رو به تو میسپارم و رفتن فقط همش اون لحظه میاد جلو چشمم اصلا نمیتوونم باور کنم اون بابای شادو سروحال شده اینی که دراز کش افتاده حتی نمیتوونی یه تکون کوچلو به خودش بده.نه حرفی بزنه.خیلی دردناک خیلی
منم دوسال وهشت ماه مامانم فوت شده خیلی سخته دیگه زدگیت اون زندگی سابق نمیشه. من هشت ماه خونه بابام موندم دلم نمیومد ابجیم رو تنها بزارم شبها تو بغل هم میخابیدم تا خود صبح گریه میکردیم که فامیل گفتن برو سر خونه زندگیت شوهر بنده خدات چه گناهی کرده مجبور شدم برم خونم ولی بعد از اون جریان هر روز میام بهشون سر میزنم دلم تو خونه طاقت نمیاره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
