سلام خانوما راستش منو اگه میشع راهنمایی کنید من الان ۸ ماه هست که عقد کردم و با شوهرم خیلی رابطه ی صمیمانه و گرمی داریم ولی بخاطر اینکه تا حالا نه من و نه همسرم رابطه ی دوست دختر یا دوس پسر رو با هیجکسی نداشتیم خیلی بی تجربه هستیم تموم تلاشمون اینه که همدیگرو درک کنیم ولی بازم هر جقدر تلاش میکنیم تو یه جاهایی اشتباه میریم مثلا من تو ۴ یا ۵ ماه اول عقد خیلیییی گیر میدادم به مامان و خواهرش که جرا اینجوری کرد چرا فلان کرد و از این حرفها ولی اخرش که دیدم داره ازم دورتر میشه همسرم این کارو ترک کردم ولی الان متاسفانه روی جاریم که تازه اومده حساس شدم من جاری اولم اونم جاری دوم کلا دو برادرن و یه خواهر من سنم کوجیگه ولی جاری دومم ۲۸ سالشه یعنی باشوهرش همسنه و همسر منم ۳۰ سالشه لطفا کمکم کنید جطوری تو مشتم نگه دارم همسرم رو می خوام همیشه پشتم باشه و همیشه عشقم تو قلبش همش بهش محبت میکنم هر نیازشو تامین ولی خب بازم راهنماییم کنید به خصوص در روابط با خانوادش چکار کنم که خیلیییییی خانواده دوسته خیلیییییی
مردا راه نفوذ تو قلبشون اینه که درخدمت خانوادشون باشی که کار سختیه
زیادم بهش غر نزن. حرف خانوادشم زیاد نزن مردا حساسن. با خانوادش زیاد رو در رو نشو
هنه مواردی که گفتی افتضاح بود تو مشتم باش پشتم باش بدم میاد من کم سنم .... یکم رو خودت کار کن بزرگ بشو ..... ببخشبد اینجوری می گم ولی نیاز داری کتاب بخونی
مبارک باشه عزیزم😁 اول ی چیزی در رابطه با مردا بگم، مرد اگه شکم و زیر شکمش سیر باشه کامل میاد تو مشتت این از این، حالا میمونه رفتار که باید سیاست داشته باشی اگه با خانوادش مشکل داری هییییچوقت پیش شوهرت ازشون بد نگو چون جبهه میگیره در عوض اول خودتو بزن به مظلوم بازی بعد با چرب زبونی بگو عشقممم من خیلی مثلا مادرشوهرمو دوست دارما ولی این کارش منو اذیتم کرد، حالا اروم اروم که بهش بگی کامل طرف تورو میگیره😘😘
برای خانوادش خیلییی احترام میزارم خواهرشوهرم خیلی بی احترامی میکنه بهم ولی با این وجود اصلا جوابشو نمیدم الان و دو سه ماهه اصلا دیگه به شوهرم اعتراض نمیکنم و تاثیرشو هم دیدم هر از گاهی برای مامان و خواهرش کادو میخرم من خونمون تو یه شهر دیگه و اونا یه شهر دیگه شهرامون یه ساعت باهم فاصله داره حدود ۳ هفته یه بار میرم یه شب می مونم و برمیگردم همون یه بار گه میرم برای هردوشون لباس میگیرم و یا یه کادویی توخونشون کلی کمک میکنم و فلان اینا کافی نیست؟
من ۱۵ سالمه ازدواجم سنتی بود به زور ازدواج نکردما ولی معرقی خانوادم بود اشپزی اصلا تاحالا نکرده بودم ولی الان که ۹ ماهه اشپزی می کنم اشپزیم عالی شده و اون یکی لحاظ هم اره تامینش میکنم اصلا نمیزارم کمبودی داشته باشه
اون یکی جاریم دختر با سیاست و پخته ای هست و اشمزیش هم خوبه همش شیرینی و کیک و این چیزا میپزه میاره خونه خانواده شوهرم ولی من از اینترنت هم هی میگردم و یاد میگیرم ولی مثل شیرینی های بیرون نمیشه ولی شیرینی های اون مثل بیرونیا هست نمیدونم در این مورد چکار کنم
راستش کارت حقوقشو اینطوریه که کارخونه داره و اینکه حقوق معینی نداره ولی هر ماه به حسابم ۲ میلیون میزنه علاوه بر خرج لباس و که خودش خرج میکنه برام و اینکه یدونه کارت نداره ۲۰ تا کارت داره 🥶 و یه چیز دیگه باباش و خودش کارخونه دارن یعنی باهم تو یه کارخونه باباشم کارتشو داده به شوهرم گفته برو برا خانومت و خودت خرج کن یعنی اینطورین و اینکه انتقاد هامو میپذیره همیشه ولی همیشه یه دلیلی میاره که نه اشتیاه متوجه شدی اینطوری
عیب نداره همه ادما ی خصلت بد دارن دیگه مهم اینه که حرفت رو گوش بده البته مردا از زنایی که غر میزنن بدشون میاد ولی از اونایی که تشکر میکنن خوششون میاد من مثلا شوهرم ی لیوان اب هم که سر سفره برام میریزه تشکر میکنم اینطوری دفعه بعد خودش تشویق میشه که سرخود اونکارو انجام بده چون میدونه که قدردان هستی😁😁😁
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
