مدرسه کلاس زمین و دفاع مقدس و زبان ... اخر سال فیلمامونو تو دوربین نشونمون دادن میخندیدن میگفتن خدایی ضایه اید
فرار میکردیم میرفتیم ی گوشه تست میزدیم :/
اخ یبارم طفولیت دست زدم ب جای نوار کاستای داداشم نمیدونم چی بود اون زمان خفن بود ی تیکش شکست ... تا ده سال متواری بودم از دستش