بچه ها سلام
مدتیه حس میکنم خواهرشوهرم هرچی ازم میخواد نمی تونم بهش ن بگم یا حتی هرکاری میخوام بکنم برای اون بهترشو انجام میدم نمیدونم چرا حس میکنم برام دعا گرفته آخه خیلی اهل این کارا هست خیلی سیاست داره
وای باورتون نمیشه زنگ میزنم احوال پرسی یهو الکی از دهنم میپره ی چیزاییی میگم ک نباید بگم اصلن خودم تعجب میکنم بخدا
بجان خودم اصلن دست خودم نیست هرکاری میکنم نمیشه
بنظرتون چیکار کنم دعاش رو باطل کنم کسی راهی بلده
دعا نویس خوب تو شیراز سراغ ندارید
وقتی زنگ میزنه یا بهم میرسین ی پاکت فلفل قرمز بزار کنارت تا زبونت ب غیر چرخید بذار دهنت😶
😕😐😐😐😐چقد خرافاتی و بیکار
ارتباطتو باهاش کم کن
آدم بشدت حسودی هست مخصوصا نسبت ب من ومن تا حدی درک میکنم
اما رابطه مون از اولم بد نبود هیچ وقت ولی اون چون همیشه ی ترسایی داره نسبت ب من بخاطر همین فک کنم دعا گرفته برام
بماند که ی دامنم رو چند سال پیش مثلا قرض گرفت ازم ولی دیگه برام نیاوردش منم روم نشد هیچی بگم بهش
بنظرتون حالا بهش بگم درمورد دامنم ؟؟؟
اسی بیکاریا دامن چند سال پیش تازه یادت افتاده
چله ی یاسین بگیر یا یدونه ایت الکرسی بنداز گردنت
سعی کن زیاد حرف نزنی ک بعدش بخای چیزای اضافه از زندگیت بگی
کلا دهن گرمی این چیزارم داره
کم گوی و گزیده گوی چون دُر
من درکت میکنم چیی میگی حقیقت داره....سرکه بریز دور تادور خونت...خودت هم یه دعا درست کن که هیچ جادویی سرت اثر نذاره
