اسی چه ترسناکه منم رفتم یه جا البته مستاجر بودم مرده سنش تقریبا به شوهر خودم میخورد برا ما کلی خوراکی اورد داشت با شوهرم حرف میزدا چشمش به من بود خیلییی وحشتناک بود رفتم مغازه نزدیک خونمون به مرده اشاره کرد وگفت دیدی بعضیا شانس دارن از زن من داشتم سکته میکرد وکلی چیز دیگه اخریش با کلی سیاست خونمونو عوض کردم از ترس ابرو
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
شما بجای شوهرت فک نکن
شوهرا خودشون نقش و وظایف خودشون رو بلدن
شما فقط خیلی جوری نگو ک حساس شه
ولی باید بدونه
بگو فلانی یعنی خیلی پیش میاد ک مجتمع خالی شه؟ آخه اینجوری من میترسم
اگ گف چطور
بگو اقای فلانی اونشب اومده کاسه رو اورده اینجور گفته
برو ازش بپرس مثلا تو تعطیلاتم اینجوری هست
ک اگ اینجوریه ما مثلا کرکره اهنی بزنیم برا خودمون
حتما به شوهرت بگو این آدم خطرناک میشه برات به شوهرت بگو پشیمون نمیشی ولی اگه نگی مطمئن باش پشیمون میشی
هوشیار باشی هیچ مشکلی پیش نمیاد. برای قفل در فکر اساسی بکنید. در هم که زد باز نکن، حتی اگه فهمید خونه هستید. اصلا زشت نیست. اینجوری خودش رو جمع میکنه. به شوهرت دیگه چیزی نگو که خدای نکرده شر درست نشه. تا وقتی کار ضروری نداشتی تو راه پله و محوطه نرو. جواب سلامش رو هم نده. اصلا نترس و فقط هوشیار باش.
کرکره اهنی بزنید
جلو درتونم دوربین بزنید
بذار بترسه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز
