خیلی تنهام و افسرده م . از اینکه یه روز پدر و مادرم نباشن وحشت دارم . دو ماه دیگه سی و دو سالم میشه و من هنوز یه دختره مجردم که تمامی دوستاش ازدواج کردن . دیروز تو بازار دوست دوران دبیرستانمو دیدم که داشت برای دختر هشت سالش خرید میکرد خیلی حسرت خوردم خیلی که چرا فقط من تنها موندم در حالیکه ظاهرم از بعضی از دوستام بهتر بود . دو سال پیش تنها دوست مجردم که خیلی از مجردیش گله میکرد ازدواج کرد و این در حالیه که من خودم با زور بردمش دفتر مهندسی و ثبت نامش کردم و با شوهرش کنونیش آشناش کردم اما تا روز عروسیش نفهمیدم که داره ازدواج میکنه . تورو خدا هی نگید بیشتر به خودت برس و برو بیرون همشو امتحان کردم جواب نداد
واقعا هرکی یه قسمتی داره. خواستگاراتو قبلا رد کردی؟ سخت پسند بودی؟
نع خواستگارام به دفعه ی دوم نکشیده دیگه برنگشتن فقط یه دونه بود که من نخواستم چون کار و شغل درست و حسابی نداشت و از طرفی هم با یک نفر دوست بودم که قول ازدواج داده بود و من اونموقع اونقدر مطممئن بودم که به این یکی جواب رد دادم
هر چی به پستم خورده همین بوده ازت سواستفاده ی احساسی میکنن بعدش دیگه خداحافظ. مگه روح و روان آدم پله ...
خب خودتم مقصری که ازت سو استفاده میشه،اینو بدون آدمی که قصدونیتش ازدواج به دنبال سواستفاده نیست.....اگه دیدی آدمی به پستت خورد که قصد سو استفاده داره همونجا تمومش کن،دیگه تو این دوروزمونه همه میشناسن طرفهاشونو که قصدشون چیه باید خیلی زرنگ باشی
عزیزم فقط اومدم بگم به خاطر اینکه تا الان ازدواج نکردی یا به خاطر حرف و فشار اطرافیان با کسی که با معیارات جور نیست به هیچ وجه ازدواج نکن.شدیدا پشیمون میشی خدای نکرده.
اگه نشد چی؟خیییییلی از دوستی ها هم به ازدواج ختم نمیشن نهایتا یکیش... به اسیبای جدایی و ...هم باید ...
اصلا این روش رو توصیه نمی کنم درسته یکسریها با دوست شدن به ازدواج رسیدن اما میتونی آمار بگیری چقدر دختر هایی بودن که دوست شدن هزار اتفاق براشون افتاد و به جز ضربه روحی و جسمی هیچ دستاوردی دیگری براشون نداشت پسرا خیلی گرگ تشریف دارند البته بلا نسبت اون خوب هاش
فک نکنم دیگه کسی باشه که بخواد با من ازدواج کنه عزیزم انگار قسمت من تنهایی نوشته شده از حرف و حدیث ه ...
عزیزم اصلا اینطور فکر نکن.موردهای زیادی دور و ورم بودن که در سن بالا ازدواج عالی داشتن ولی یکی از عزیزترین هام به خاطر فشار و حرفهای پدر مادر و اطرافیانش از معیارهاش پایین آمد و با فرد پایین تر از خودش ازدواج کرد. الان خیلی ناراحت و پشیمونه و واقعا حقش توی زندگی این شوهر و زندگی نبود.خدا بهش کمک کنه.
تنهایی اصلا خوب نیست .....بخصوص در این سنی که ایشون هستن اخه تا کی میخاد تنها بمونه تشویقش کنید بره ...
اخه همه جا جا افتاده حتما یه نفر باید باشه ولی وقتی نیست چرا باید ادم خودشو اذیت کنه میتونن برای اینکه از تنهاییم در بیان یه بچه رو به فرزندخوندکی قبول کنن اگه استقلال دارن البته
سلام عزیزم احساسات خوب درک میکنم تنهایی سخته برای دعا میکنم ذتا بهترینها برات رخ بده من ازدواج وحال جدا شدم که کاش مجرد میمدندم یه ضرب المثل هست میگه آنچه دور آید درست اید