«شعر٩»

قیامت بی حسین غوغا ندارد

شفاعت بی حسین معنا ندارد

حسینی باش که در محشر نگویند

چرا پرونده‌ات امضاء ندارد ..

آرامشم را تاب میدهم

دست نگرانی‌ها را از زندگیم کوتاه میکنم و چشم از مهربانی‌های خدا بر نمی‌دارم

چرا که باور دارم همیشه راهی برای خوشبختی و شادی در چنته زندگی وجود دارد ..

مهربونم ۳۰ تا صلوات میفرستم انشالله حاجتتون روا محتاج دعاتونم مهربونا💞

پس شعر من چی؟ نخوندی که  

کجاس ندیدم بخدا😥😥

درسکوتی که دلت دست دعا باز نمود

یاد ما باش که محتاج دعائیم هنوز🙏

فدات شم شوخی کردم 😘 ص349 

 با من تشنه لب ای مشک وفاداری کن 

دل اهل حرم اینجاست تو دلداری کن 

همره آب درونت به زمین می ریزد 

آبرویم به بر یار خریداری کن 

خواهم آبی ببرم بهر گلویی کوچک 

آه ای مشک زمین خورده مرا یاری کن 

یاد لب های حسین آب نخوردم هرگز 

یاد مظلومی او باش تو غمخواری کن 

دستم از بازوی من قطع شد و با دندان 

سوی خیمه برمت یاری بیماری کن 

من علمدار سپاهم به زمین افتادم 

بهر یاری تنم خیز و علمداری کن 

آبرویم به بر فاطمه رفت از خجلت 

با من تشنه لب ای مشک وفاداری کن...  

اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن🖤

امشب....دلم باز هوای تو را دارد،

چه غریبانه ندارمت....💔

رفته امیر لشگری را پس بگیرد 

از کوفیان آب آورش را پس بگیرد 

رفته بگوید تشنگی ها برطرف شد 

تا حرف های دخترش را پس بگیرد 

یک دستش اکبر بود که کشتند او را 

باید که دست دیگرش را پس بگیرد 

از مشک باید آبروی رفته اش را 

از تیرها چشم ترش را پس می گیرد 

زینب پریشان بی دستان عباس 

حالا چگونه معجرش را پس بگیرد؟...   

چقد دلم میخواست الان کربلا بودم😢😢😢

امیدوار بودم امسال بتونیم بریم ولی بازم نشد...😔💔

دوست داشتم برای اولین با پای پیاده برم کربلا😢💔

کاش میشد میرفتم و از امام حسین میخواستم که شفاعتمو بکنه و دلم آروم شه😔💔

من بی لیاقت ترین آدم روی زمینم....از خودم بدم میاد😔