من دوبار از این موارد داشتم منتها خودم باور نکردم هنوز میگم شاید توهمی چیزی بوده
یکیش این بود که من داشتم برای مدرسه پاور پوینت درست میکردم و داشتم تایپ میکردم متنو، همه خواب بودن خونه هم ساکت ساکت بود یدفه یکی از پشت سرم دقیقا اسممو صدا زد که کاملا واضح بود یعنی من دروغ نگم یک متر پریدم هوااااا !
دومیشم من خواب بودم الان یادم میاد تنم مور مور میشه چون خیلی خفن بود، من تختم روبروی کمدمه ، اونشب که خوابیدم در کمدم نصفه باز بود ، نصفه شب یکهو از خواب میپرم چشام اندازه ی نعلبکی میشه سرمو برمیگردونم سمت کمد و همینجوری با دهن باز به توی کمد زل میزنم و انگار تو گوشم صداهای پچ پچ میومد و منم مستقیم نگاه میکردم و گوش میکردم و هیچ حرکتی انجام نمیدادم یعنی میدونی چجوری قشنگ تو این فیلما نشون میده طرف تسخیر میشه یه نیروی شیطانیو حس میکردم که منو گرفته تو دستش ، بهد چن ثانیه اون پچ پچا قطع شد منم انگار روحمو برگردوندم بهم چنتا پلک زدم و تازه به خودم اومدم، ولی جالبیش میدونی چیه اینکه اصلااااااااا اون لحظه ک خودم نبودم و بعدش که حواسم اومد سرجاش نترسیده بودم اصلاااا اتفاقا یجور حس امنیت داشتم انگار واقعا خودمو متعلق به اون میدونستم😐😐😐 خدایی الان خودم دارم مینویسم میترسم