بانو آرتمیس میشه در رابطه با ارتباط با فامیل خودمون هم مشاوره بدین؟
به نظرتون شایسته ترین رفتار در مقابله بافامیل چه رفتاریه؟
چه حدوحدودی رو باید در رابطه با ارتباط با فامیل رعایت کنیم؟
@دختر_گرانبها با عرضه معذرت خیلی ممنون میشم شماهم در این موضوعی که مطرح کردم مارو مستفیض کنید😄💜
خب صدا زدن هم داریم تا صدا زدن .اولا زیرک باشی ،تو جمع باید بگی .چون اگه جاریت بلند نشه ،تنبل به نظر میاد و مجبوره پا بشه .دوم اینکه من میرم آشپزخانه و بلند میگم .ندا جان عزیز ظرفها خیلی برام زیاده .ممنون میشم بیایی آب بزنی .من دارم کف میزنم.مرسب از محبتت ✌️
من البته معتقدم ،خونه مادرشوهرم نباید پا بندازم رو پام .باید سهم خودم کار کنم .ولی کزت نشم.
بنابراین خودمم نمیشینم که روزی جاریم بخواد صدام بزنه ....
مرسیییی .چه خوشحال شدم که شما هم خوندینش.
من ولی جرات نکردم تاپیک بدون قفل بزنم. خیلی زمان و انرژی میطلبه .شما واقعا زمان تون کمه ولی از اندک فرصت استفاده میکنین و جواب میدین .خیلی با ارزشه .تولید محتوا سخته .واقعا دست مریزاد .
😍😍😍😍👌👏
ببین عزیزم، آدمیزاد همه جا باید حد و مرز داشته باشه به نظرم. این روش به عقل نزدیک تره.
برو و بیا، اما تا حدی که احترامت سر جاش هست و هم خودت و هم طرفت از معاشرت لذت میبرین.
فقط حرف های خونه ات رو جایی نبر. مشکلاتت رو هم نگو.
اینقدر مشاور و راهکار هست که فامیل به نظرم جای خوبی برای مطرح کردن مشکلات نیست.
یک خانمی رو میشناسم خیلی داناست.
یک روش خوبی داره، هر کی میره براش حرف ببره، با راه جالبی پشیمونش میکنه.
یکبار یکی اومد بهش گفت به نظرم جاریتون خیلی به شما حسودی میکنه. اونم برگشت گفت نه، من اینجوری فکر نمیکنم.
این حرف رو نزد چون جاریش حسود نیست، بلکه میخواست به فرد غیبت کننده راه نده.
یکبار هم از دست یکی از مهمون هاش ناراحت بود که با کفش اومده بود روضه خونه اش، برگشت برای اینکه اون خانمه بفهمه به دخترش گفت دخترم برو کفش هات رو دربیار، روی فرش کفش نمیپوشن. بعد دوستش به شوخی بهش آروم گفت منظورت خانم فلانی بود که کفششو دربیاره؟ اونم گفت نه، اصلا. من اصلا ندیدم اون کفش داره.
در حالی که مطمئنم منظورش به همون خانم بود. اما حرف غیبت کننده رو تایید نمیکنه، اونم میمونه دیگه چی بگه و ادامه نمیده.
موافقم باهات عزیزم. اصلا از اینکه همیشه در کانون توجه باشید پرهیز کنید.
چون خشم افراد دیگه رو بر می انگیزید.
بعضی خانم ها اگر ببینند همسرشون از شما یا دستپختتون تعریف می کنند عصبی می شوند و زهرشون رو طوری میریزند که تا ماه ها و حتی سالها درگیرش باشید.
کلا چراغ خاموش بودن بهتر و کم خطرتر هست.
ببین عزیزم مشغول کارهای خودت و علایق خودت بشو. نگذار هر روز برات یک برنامه و بازی جدید بریزن.
من همیشه میگم خدایا من سرم به کار خودم هست، هر کی مکر کرد به من، تو بهش مکر کن.
تو جوابش رو بده. همیشه هم جواب گرفتم.
البته دست مکارها رو هم باید رو کرد.
برای همسرت از مکر زنانه بگو و کارهایی که خانم ها بلدن و آقایون متوجه نمیشن.
بگذار دستش رو بشه و مکرش کمرنگ.
البته ببین، میدونم خودت متوجهی، اما بگذار به مادرش هم برسه. اون هم مادره و حق گردنش داره.
ما خودمون باشه مادرمون در این شرایط، حتی اگر بدونیم مکر میکنه میگیم عیب نداره.
حاضریم براش هر کاری بکنیم.
اما وظیفه عروس نیست این کارها. پسرش بکنه در حدی که به زندگی خودتون صدمه وارد نشه.
من خودم همیشه مفصل و چند مدل درست میکردم. چون خانواده ام اینطوری بودند.
اما از یک جایی متوجه شدم من فرد دیگری از مادرم هستم و کورکورانه دوست ندارم عادتی رو تکرار کنم.
نمیدونم از مزایای دوست داشتن خود هست یا گذر عمر که آدم کمی درونگراتر میشه و دوست داره کم حاشیه باشه، حتی اگر همه ازش تعریف نکنن.
الان یک مدل غذا درست میکنم، اما با کیفیت و خوب و اصولی.
دیگه لزومی نمیبینم خودم رو خسته و مهمون رو معذب کنم.
بازی دو سر باخت نمیکنم دیگه.
تازگی ها من یه کاری میکنم .
قبل از زدن هر حرفی به همکار،فامیل ،خاله ،مادرشوهر ،دوست و ... از خودم میپرسم : آیا گفتن این حرف لازمه ؟
مثلا آیا لازمه که خالم امروز بفهمه که من و همسرم دیشب با هم حرف مون شده ؟ آیا لازمه که به خالم بگم ماشین ظرفشویی تازگی ها خریدم ؟
ولی خب جوری که بخوایم مغرور و کم حرف و عنق جلوه کنیم نباید باشه .
من قبلا بلد نبودم چطور موضوع را عوض کنم .کم کم یاد گرفتم .مثلا تو فامیل ما ،خانمها زیاد از اتاق خواب صحبت میکنن .من جبهه نمیگیرم و بگم وای نههههه چرا میگید .یا اخم کنم .یا رو برگردونم .ولی اگه از من بپرسن ،میگم اتاق خواب اتاق خوابه .اینجا نمیتونم بشکافمش 😂😂
یعنی با حالت خیلی طنز ،میگم به شما چه فضولی نکنین ...
یا سریع موضوع عوض میکنم.میگم آدم اگه میخواد قوای جسمی و روحی خوبی داشته باشه باید ورزش کنه .فلان پیج تو اینستاگرام یه دختره س که ورزش میکنه خوش هیکله ..... اینجوری جهت موضوع را عوض میکنم.
خیلی ها میگن ما درونگراییم نمیشه نمیتونیم ،
باید سعی کرد .یاد گرفت مطالعه کرد.من خودمم شده تپق بزنم :) ولی بلاخره چند بار تمرین میکنی یاد میگیری .الگوها هم خیلی خوبن تو یادگیری.همین مثال شخصیت شهرزاد روبروی شخصیت شیرین ...من خودم ازش یاد گرفتم .
نتونستن وجود نداره .یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت🙏✌️
سلام طاعات همگی قبول درگاه حق انشالله 🙏
بانو ارتمیس عزیز من کلی پیام میدم تو گروه ولی متاسفانه جوابی از طرف شما نمیگیرم ممنون میشم جواب پیامهای منو هم بدید و راهکار بدید . و اینکه من تا میخوام تصمیم بگیرم حرفای شمارو عملی کنم باز یه مشکل پیش میاد که نمیشه مثلا باز تو این تعطیلات خواهر شوهرام اومدن خونمون بعد همه رفتیم خونه پدر شوهرم شوهرم گفت شب بمونیم مجبور شدم شب رو بمونیم بو کلی ادم بخدا تا صبح نمیتونم بخوابم جان عوض شه بدخواب میشم بعدشم از صبح که بیدار میشی باید کارکنی عین کوزت اگه نیم ساعت بخوای بشینی با خنده یا چیز بارت میکنن مثلا ناهار خوردیم یکی از تواهر شوهرام گفت منکه فلان کارو کردم فلان کارو کردم ظرفارو شما بشورید منم با خنده گفتم ظرفای صبحانه رو شستم برنجم درست کردم بعد با یه لبخند خیییییییلی بد که حاضرم یکی فحشم بده ولی با لبخند بهم حرف نزنه گفت ظرف صبحانه که همش چند تا بودن همش ۴ نفر بودیم که . بخدا حالم خراب شد از این حرفش که بی محلت میکنه و کاراتو نمیبینه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
