2733
2734
عنوان

واقعا معلما فازشون چی بود شغل پدر میپرسیدن؟😐

| مشاهده متن کامل بحث + 3370 بازدید | 218 پست
پدرم منم کارمند جای خوبی بود خجالت نکشیدم ولی این معلمای بیشعور همه جوره اذیتمون کردن ازراههای دیگه

منم یکی از آدمایی که هیچ وقت نمی‌بخشم ناظم راهنمایی‌ام بود. انگار از آزار روحی بچه‌ها لذت می‌برد. 

خدا رو شکر معلمای الان خوبن. 

نویسنده‌ی سه اثر چاپ شده و  روزنامه‌نگار  کلیک===>خاطره زیبای زایمانم

منم یکی از دوستام پدرش معلم بود همش بهش پاکت نامه میدادن درخواست پول . مدیرمونم خیلی باهاش مودب حرف میزد .یادمه یه بار به مدیرمون گفتم بابام اهل زنجانه گفت رفتید واسم 30 کیلو گردو بیار من   آخه قرار بود بریم ... شانس من کنسل شد و نرفتیم مدیرمون ول نمیکرد هر دفعه منو میدید میگف گردو یادت نره و من بعضی وقتا زنگ تفریح بیرون نمیرفتم ک نبینه منو یا قایم میشدم . 

 وقتی خدا از پشت دست‌هایش را روی چشمانم گذاشت؛ از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم او منتظر است تا نامش را صدا کنم.   الحمد الله الرب العامین ک در تاریخ 99/9/9 بهترین اتفاق زندگیم میفته                                          


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بچه ها یه خاطره بگم بخندید معلم کلاس دوم ما بهمون گفت کاردستی درست کنین ولی فقط یا باید لیف ببافین ...

🤔🤔🤔 اون همه لیف به چه دردش می‌خورد؟ 🤣

نویسنده‌ی سه اثر چاپ شده و  روزنامه‌نگار  کلیک===>خاطره زیبای زایمانم
2728

معلم کلاس دومم هم دست بزن داشت و من به شدت ازش میترسیدم به شدتا . یادمه یکی از بچه ها از کرمانشاه بود و دختر نجیب و ساکتی هم بود خیلی بهش میزد یادمه یه بار سرشو کوبید ب میز و فک کنم دندونش شکست یه بارم موهاشو محکم تنگ گرفت ... اما منو دوس داشت مخصوصا دست خطمو اما ازش نمیگذرم اون سال با ترس درس خوندم فقط

 وقتی خدا از پشت دست‌هایش را روی چشمانم گذاشت؛ از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم او منتظر است تا نامش را صدا کنم.   الحمد الله الرب العامین ک در تاریخ 99/9/9 بهترین اتفاق زندگیم میفته                                          

چون بها بیشتر بدن من اول کلاس اولم خیلی بداخلاق بود با یکی از بچه ها و من که شغل پدرمون بالاتر بود مهربونتر بود وگرنه یه دیوانه به تمام معنا بودش

 ببخش و فراموش کن و ادامه بده...

تازه ما معلم ریاضیمون نفرینم میکرد یه بار گفت ان شاالله همتون معلم شید   

 وقتی خدا از پشت دست‌هایش را روی چشمانم گذاشت؛ از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم او منتظر است تا نامش را صدا کنم.   الحمد الله الرب العامین ک در تاریخ 99/9/9 بهترین اتفاق زندگیم میفته                                          
فدات عزیزم.اخه خدایی دیگه خسته شدم بانک میرم معلماروفحش میدن.عکاسی میرم معلمارو فحش میدن.خانواده ها ...

می‌دونی، چون کلا دهه پنجاه و شصت و تا حدی ۷۰ خاطره بدی از معلما دارن.

البته همون زمون هم معلم خوب زیاد داشتیم ولی جو کلی خوب نبود. 

ماشالله الان معلما اکثرا بچه دوستن، زحمت‌کشن و صبورتر شدن. قوانین حمایتی از دانش‌آموزا هم بیشتر و سفت و سخت‌تر شده.

نویسنده‌ی سه اثر چاپ شده و  روزنامه‌نگار  کلیک===>خاطره زیبای زایمانم
2740
منم یکی از دوستام پدرش معلم بود همش بهش پاکت نامه میدادن درخواست پول . مدیرمونم خیلی باهاش مودب حرف ...

من خودم چون شاگرد زرنگ بودم روزهای دوشنبه معلممون نمیومد کلاس مدیرمون منو مجبور میکرد ۳۰ تابچه رو اون همه ساکت  ساکت نگه دارم یا تکالیفی ک معلم روز قبل داده بنویسم پای تخته   یادم نمیره یبار کلاس شلوغ شد ناظم اومد چنان جلو همه توپید بهم اشکم در اومد  یکسال زجرم دادن فقط بگه من مسعول بودم 

  وای نشستی خاطرات بیست سال پیش رو داری زنده میکنی،ول کن بابا اسی،آدم همه جا چه تو مدرسه،مغازه،بازار،هزار جا تو بچگی ممکنه واسش خاطره بد مونده باشه،چی شده پیله کردی به پرسش درباره شغل پدر

خدا تو دستمو بگیری،شاید به مو برسه ولی پاره نمیشه/قسمتی از دلنوشته میرزا تقی خان امیرکبیر در شب قدر:خدا،امیر تویی،کبیر تویی،تقی همون شاگرد آشپزه،تو راه رو بهم نشون بده .../ کار خوبه خدا درست کنه،سلطان محمود کیه( اینو سرچ کنید)/خدا هر کی که این امضا رو میخونه حس خوشبختی رو بهش اعطا کن
می‌دونی، چون کلا دهه پنجاه و شصت و تا حدی ۷۰ خاطره بدی از معلما دارن. البته همون زمون هم معلم خوب ز ...

خخخ دانش اموزا هم تخس تر،یادتونه ما چه احترامی به معلمامون میزاشتیم

خدا تو دستمو بگیری،شاید به مو برسه ولی پاره نمیشه/قسمتی از دلنوشته میرزا تقی خان امیرکبیر در شب قدر:خدا،امیر تویی،کبیر تویی،تقی همون شاگرد آشپزه،تو راه رو بهم نشون بده .../ کار خوبه خدا درست کنه،سلطان محمود کیه( اینو سرچ کنید)/خدا هر کی که این امضا رو میخونه حس خوشبختی رو بهش اعطا کن

بچه ها از حق نگذریم معلم خوب هم داشتیم هر چند کم

معلم زبان کلاس سوم راهنمایی من انقدر مهربون و عزسز و با وجدان بود 

من از زبان خیلی متنفر بودم ولی اون خانم کاری کرد که من واقعا عاشق این درس شدم😍


خخخ دانش اموزا هم تخس تر،یادتونه ما چه احترامی به معلمامون میزاشتیم

اره دیگه تخس‌ترن. چون ما می ترسیدیم اینا نمی‌ترسن. 

و البته این رفتار انسانی‌تره.

نویسنده‌ی سه اثر چاپ شده و  روزنامه‌نگار  کلیک===>خاطره زیبای زایمانم

من با اینکه بابام کارگر بود اما مدیر مدرسه ازش حساب میبرد روز اول ک رفتیم واسه ثبت نام مدیره گفت دیر اومدید دیگه میز نداریم بعد مامانم ب بابام گفت و بابام رفت سرش داد زد و اونم فوری منو ثبت نام کرد جییگرم حال اومد

 وقتی خدا از پشت دست‌هایش را روی چشمانم گذاشت؛ از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم او منتظر است تا نامش را صدا کنم.   الحمد الله الرب العامین ک در تاریخ 99/9/9 بهترین اتفاق زندگیم میفته                                          
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

این پنیکه؟

_tooba | 21 ثانیه پیش

چرا بیدارین؟

fifilop | 1 دقیقه پیش

وکیل هست اینجا

m3h6m | 1 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز