2733
2734
عزیزم کاشکی نفرستاده بودم

عصری ی عالمه خوردما.اشکال نداره عزیزم

ینی من اگ توخونمون ی پلاستیک گنده هم تخمه داشته باشیم تا شب تمومش میکنم.اصلا ی وضعیه ک نگوو

😌

بعضی ها ؛ چهره هایشان ماشاءالله و شخصیت هایشان؛استغفرالله هست👍

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

عصری ی عالمه خوردما.اشکال نداره عزیزم ینی من اگ توخونمون ی پلاستیک گنده هم تخمه داشته باشیم تا شب ت ...

😂😂😂😍میشه بپرس م چند کیلویی

میشه یه صلوات بفرستی به آرزوم برسم🥺
2731
سالاد ماکارونی تو یخچال دارم ولی دلم اونو نمیخواد

پس لنتی دلت چی میخواد برو به سلطان عرضه اراده کن😭😐😄

میشه بدیش به من؟

امیدوارم نشونه ای باشه برای دختری که خستست از اسیب های سهوی و عمدی دیگران علیه خودش.هی تو قویتر از چیزی هستی که فکر میکنی 👈                                           ‌‌‌‌‌‌‌‌                    دوست ریشه دار من،چقد مایلی به سبز ماندن و ریشه دواندن؟🌱
همین الان 4، 5 تا شلیل و هلو خوردم بازم گشنمه،معمولا خرما میخورم اگه گشنم بشه که نداریم الان   ...

خونه ما خرما هست.فریز شده روشم زیره ریخته مامانم.حیف ک من اصلا خرما دوست ندارم

بعضی ها ؛ چهره هایشان ماشاءالله و شخصیت هایشان؛استغفرالله هست👍
2740
چه بامزه صبحانه غذای گرم درست میکنید مثل خانواده دکتر ارنست☺


آش شعله قلمکار ماله صبحاست آخه😅، کله پاچه و تخممرغم غذای گرمن

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز