2777
2789
عنوان

«شعر٧»

| مشاهده متن کامل بحث + 19741 بازدید | 3561 پست

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

انگشت های تو  تفسیرهای ده گانه ی یک کتابند  انگشت های تو  ده فرمان موسی...


دیدار به دل فروخت، نفروخت گران
بوسه به روان فروشد و هست ارزان

آری، که چو آن ماه بود بازرگان
دیدار به دل فروشد و بوسه به جان

نگارینا دل و جانم ته داری همه پیدا و پنهانم ته داری‌ نمی‌دونم که این درد از که دارم همی ...

گلستان جای ته ای نازنینم 

مو در گلخن به خاکستر نشینم 

چه در گلشن چه در گلخن چه صحرا 

چو دیده وا کنم جز تو نبینم... 

تبسمی از تو مرا کافیست تا از هیچ به همه چیز برسم🌟 
دیدار به دل فروخت، نفروخت گران بوسه به روان فروشد و هست ارزان آری، که چو آن ماه بود بازرگان د ...

ز ما آن چشم و ابرو می برد دل 

لب و دندان و گیسو می برد دل 

بت فائز ز وضع و طرز رفتار 

نه من دل داده ام او می بود دل 

تبسمی از تو مرا کافیست تا از هیچ به همه چیز برسم🌟 
ز ما آن چشم و ابرو می برد دل  لب و دندان و گیسو می برد دل  بت فائز ز وضع و طرز رفتار&nbs ...


تو می‌بخشی دوباره جان به گلدان
شبیه بارش باران به گلدان

همیشه چشم در راه تو هستند
تمام غنچه‌ها، گلدان به گلدان

تو می‌بخشی دوباره جان به گلدان شبیه بارش باران به گلدان همیشه چشم در راه تو هستند تمام غنچه‌ه ...

دل خسته و بسته ی مسلسل مویی ست 

خون گشته و کشته ی بت هندویی ست 

سودی ندهد نصیحتت ای واعظ 

این خانه خراب طرفه یک پهلویی ست... 

تبسمی از تو مرا کافیست تا از هیچ به همه چیز برسم🌟 
دل خسته و بسته ی مسلسل مویی ست  خون گشته و کشته ی بت هندویی ست  سودی ندهد نصیحتت ای واعظ ...


یک شب برایش تا سحر «گلپونه‌ها» خواندم
تنها به لبخندی مرا دیوانه می‌دانست

فردای آن شب رفت فهمیدم که معنای
«من مانده‌ام تنهای تنها» را نمی‌دانست

یک شب برایش تا سحر «گلپونه‌ها» خواندم تنها به لبخندی مرا دیوانه می‌دانست فردای آن شب رفت فهمیدم ...

در رهگذر باد چراغی که تو راست 

ترسم که بمیرد از فراغی که تو راست 

بوی جگر سوخته عالم بگرفت 

گر نشنیدی زهی دماغی که توراست... 

تبسمی از تو مرا کافیست تا از هیچ به همه چیز برسم🌟 
در رهگذر باد چراغی که تو راست  ترسم که بمیرد از فراغی که تو راست  بوی جگر سوخته عالم بگر ...



ای دل به خدا قسم، ضرر دارد عشق
صد درد و هزار دردسر دارد عشق

هشدار مرا از این رباعی بشنو
از حادثه دور شو، خطر دارد عشق

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز