سلام ظهرتون بخیر و نیکی🌹
چالش شعر🌻
در تم خنده ی تو عشق چنین زیبا شد
در جهان دل من ، ولوله و غوغا شد
عقل بیچاره چه آرام ره خویش گرفت
چونکه در تک تک اعضاء تنم بلوا شد
تو چه کردی که من اینگونه ز خود دور شدم
عشق و احساس و جوانی به دلم احیا شد
به سخن چونکه درآیی نفسم می گیرد
با نوای خوش سازش تن و جان شیدا شد
روی ماهت نگرم وه که چه کرده ست خدا
عقل هم تاب نیاورد و دو چشمش وا شد
تو مگر زاده ی نوری که چنین تابانی
یا که سرو است تبارت که قدت رعنا شد ؟
هر که و هر چه که هستی تو ز من دور نشو
چون که دین گشت رخت ، زلف توام دنیا شد...🌻
میان ماندن و رفتن حکایتی کردیم
که آشکارا در پرده ی کنایت رفت
مجال ما همه این تنگ مایه بود و دریغ
که مایه خود همه در وجه این حکایت رفت
کم برات گریه نکردم
کم واست غصه نخوردم😥
لحظه های عاشقی رو
هر کاری که خواستی کردم
حاج رضا هلالی
آنچه به تو می دهم عشق من نیست؛
بلکه تو خود، عشق منی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
