2737
2739
عنوان

پسر دایی مامانم ازدواج

1291 بازدید | 34 پست

از خیلی وقت پیش صحبتش بود که دایی مامانم منو واسه پسرش میخواسته من همش به مامانم اینا میگفتم نه اینطور نیس داییت قضیه زنش از اون افاده ای هاس هیچوقت همچین کاری نمیکنه مادرم میگفت نه اینا تو رو میخوان راستش منم زیاد از پسره خوشم نمیومد خیلی خجالتی و بی زبون بود پسره تا جایی که میدونم لکنتم داشت البته مسخره نمیکنم ولی من مرد خجالتی خوشم نمیاد خیلیم متکی به خانوادشه  حالا بماند تا این شد که من با یه پسری آشنا شدم اون خانوادش فرهنگی مادر و پدر پسره دبیر بازنشسته ان مادرم میگه نه همون داییم ولی من واقعا این پسرو دوستش دارم به اون فکر نمیکنم نمیدونم چرا خودش و خانوادش به دلم نمیشینن از طرفی با این پسره هم قول و قرار ازدواج گذاشتیم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

شاید دایی مامانت نیان خواستگاری خب

 هیچ وقت تنهایی زندگی عادت نشد !از روزی ک فهمیدم  تنها افریده شدیم تا امروز زجر کشیدم فقط گاهی تونستم ذهنمو منحرف کنم از اصل قضیه اما تنهایی انکار ناپذیر بود همیشه ...توهم تنهایی مث من !
2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687