از خیلی وقت پیش صحبتش بود که دایی مامانم منو واسه پسرش میخواسته من همش به مامانم اینا میگفتم نه اینطور نیس داییت قضیه زنش از اون افاده ای هاس هیچوقت همچین کاری نمیکنه مادرم میگفت نه اینا تو رو میخوان راستش منم زیاد از پسره خوشم نمیومد خیلی خجالتی و بی زبون بود پسره تا جایی که میدونم لکنتم داشت البته مسخره نمیکنم ولی من مرد خجالتی خوشم نمیاد خیلیم متکی به خانوادشه حالا بماند تا این شد که من با یه پسری آشنا شدم اون خانوادش فرهنگی مادر و پدر پسره دبیر بازنشسته ان مادرم میگه نه همون داییم ولی من واقعا این پسرو دوستش دارم به اون فکر نمیکنم نمیدونم چرا خودش و خانوادش به دلم نمیشینن از طرفی با این پسره هم قول و قرار ازدواج گذاشتیم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
با پسره برین مشاور حرفاتونو بزنید از هم که مطمین شدید رو حرفتون بمونید
در دل هر سیبی دانه ها محدودند در دل هر دانه سیبها نامحدود ،روزگاریست عجیب دانه باشیم نه سیب طرف عینک نمیزد که نگن عینکیه جلوی پاشو ندید و خورد زمین از فردا بهش گفتن چلاق .... واسه ی خودتون زندگی کنین 🌱🌱🌱
تیکر تولدم مجردممممم 😘دنبال دعوا نیستم تا وقتی میش با حرف زدن مشکلو حل کرد اگ جوابتو ندادم این ب این معنی نیست ک جوابی نداشتم این ینی اینک من با ابلهان بحثی ندارم ❤️🤗