عمه های من دوتاشون مجردن یکیشون که هیچکس جرات نداره حتی باهاش حرف بزن چون ممکنه دقیق از خونه بندازتتون بیرون حتی اگه ادم خیلی خوب باشید باهاش همیشه دوبار تو رفتار عاشقتون باشه بارسوم بی دلیل متنفر.یکیشونم بیمار شده کسی نیست ازش حمایت کنه برادراش هستن که اوناهم متاهلن و گرفتار ولی خب حمایت میکنن.خواهراش هم نه.و درکل متاهلی خوبش خوبه یعنی سازش باشه گذشت دوطرفه فهم و شعور و اخلاق حرف اولو میزنه.
و مجردی برای کسی خوبه که اولا مستقل باشه و رفتارش باعث ازار بقیه نشه مثلا همین عمه من جرات ندارم برم مادربزرگمو ببینم.یا توخیابون ببینیمش جلو صدنفر باشه ممکنه گرم سلام کنه یا ممکنه همونجا جوری پشتشو کنه بهت که خودت خجالت بکشی،و بدون فاز اینکارارو انجام میده.و ایناهمه مشکلاتیا که مرور زمان اینجورش کرده تااونجا که پرسیدم و میدونم
و دوما دلایل خوبی برای مجرد بودن داشته باشه
و قبول کنه خودش درامدی که داره صرف پیریش بشه و هزینه پرستار بده نه اینکه زندگی برادرا اختلال ایجاد بشه
در هردوصورت دیگران نباید درگیر مسائل بشن
متاهل هم داریم هر روز دردسر برای خانواده و فامیلن
هرچیزی تعادل و خوبش
به نظرم طلاق باید توجامعه عادی بشه یعنی همه ازدواج کنن بد بود عوضش کنن تا اینکه یکی واقعا بدردشون بخوره و اخلاق دونفر باهم بسازه و این فرهنگ سازی میخواد ما فعلا بتونیم خودمونو یاد بدیم به نظر منفی کسی توجه نداشته باشیم و رو زندگیمون تاثیر نذاره