سلام عزیزم خوبی.
چکارکردین الان؟درخواست دادین؟
چقد پدرت مثل مادره منه..
سری پیش اگ یادت باشه باهم حرف میزدیم .منم باهمسرم خیلی مشکل داریم..بجز موضوع خیانتش ..توبعضی چیزا بدترازهمسرت هم هست حالا توضیحش زیاده..خواستی توتاپیکام هست.بخونی..
من مادرم عین پدرتوهست..تاهمین الانشم ب اجبار مادرم موندنم ..همسرم مریضم کرده بخدا..مامانم هرروز خدازنگ میزدمیپرسه آشتی کردین؟دعوا نکردین ک ؟ مادرم حاضره من بشم ی مترسک دست شوهرم ازهمه حق وحقوقت میگه بگذر براهمسرت....هیچ حقی بمن قاعل نیست...میگ حتی بزنتت هم بمون...میگ مگه دارت میزنه ؟من مطمعنم دارمم بزنه میادمیگ عب نداره شوهرته دارت بزنه دیگ...یعنی انقدر سطح درکشون نسبت ب وضعیت من پایینه..
بعدخودشو میکشه کنار میگ من بفکر آیندتم..فکرتوام..ازدوست داشتنت میگم..میگم اینا دوست داشتن نیست توبخاطر عابروی خودت میگی..ازونورم پدرمو خووهرمو برادرمو همرو پرمیکنه ...علیه من ک نزارن جدابشم...اونا تویه سنگرن من تنهام..
من سپردم بخدا خانوادم رو ک ازین سطح غفلت بیان بیرونکمی درکم کنن...مادرم حاضره بیوفته ب پای همسرم جدانشیم..حتی منوهم متهم میکنه وهمسرم ازین سکوت خانوادم ببشتر استفاده میکنه ودوربرش میداره ک میبینی چجور آدمی هستی ؟حتی خانوادتم آدم حسابت نمیکنن چون میدونن حق بامنه..بیشتر میتازونه...دقیقا رابطه ماهم ارباب رعیتی هست...اون همش میگمن مردم ...قانونا هرکاری کنم حقمه ..توزنی..هیچ کاری نمیتونی بکنی.....اه..خواهر...یعنی هرچی ازبابات میگی من درکت میکنم..باعث اذیت کشیدن منوتو بیشتر از همسرامون ،،خانواده هامونن ک به اسم دوست داشتن وآینده نگری ...ب این بی لیاقت ها میدون میدن..
ما باکلی کشمکش واینا...آخرسر ماه پیش دادخواست توافقی دادیم ک وقت مشاوره دادن...ب خانوادم چیزی نگفتم ..ک اگ بفهمن ب هرکولی بازی خودشومیزنه مامانم ک مانع بشه..خیلی سعی کرد زیرزبونمو بکشه ک چیکار کردین ..چیزی نگفتم..دوهفته بعد وقت مشاورمون هست
.عزیزم منم صلاح ندیدم بچه داربشم.من ازمهریم درقبال اجرای صیغه طلاق حاضرم گذشت کنم..نفقه درست درمونم تاحالا نداشتم..اگرم پولی بمن میداد چنان قشقرقی ویاجریان هایی بعدش درمیورد ک خداداند..من رابطمو باخانوادم بخاطر اینکه انقدر طرف همسرمو میگیرن کم کردم .مادرمنم حاضره هرکسیو واسطه بزاره ک آشتی بدن..یامیشینه خودشو میزنه..یاگریه میکنه....دوبارم منو زده...دیگ سپردمشون دست خدا...الان مادرم خیلی دوستدداره ک صدای منو بشنوه...ولی من سکوت کردم..حرفی نمیزنم باکسی..منتظرروزی ام ک تعیین کردن برامون..وسپردم بخدا