یه باربچه بودم باداداشم دعوام شد بعدیادم نیست خیلیییییی اعصابموخوردکرده بود بعداونجایه مدادبوداونوبرداشتم محکم فروکردم پشت داداشم😂یادمه پشتش خون اومده فود انقدر دردش گرفت همین که فروکردم یه اخ بلندگفت بعدپشتشو چندلحظهنگه داشت بعدگفت میکشمتتتتت
توی خیابون من بدواون بدو😂توروستاهم هستیم همه میشناختمون میخندیدن بعد دادمیزدم واییی خواهش میکنم علی غلط کردم.. اخرش منونزد همسایه هامون گرفتنش نجاتم دادن😁