بچه ها من معمولا بیشترتاپیکام درمورد جاریمه چوپ تو یه ساختمونیم کاراشون جلوچشممه،من ازش۷سال کوچکترم کلادوتاهم هستیم یکم باهم مشکل داریم سروسنگینیم باهم اصلاخونه هم نمیریم مادرشوهرمم توهمین ساختمونه،چندوقت پیش تاپیک زدم ترکوندین گفتم تولدبرادرشوهرم بوده برای ماکیک ندادن شوهرم کیک مامانشواورده بودمنم بردم دادم بهشون،الان فهمیدم ک همون شب برادرشوهرم برای خواهرشوهرم ک خونش توهمین کوچه ی کیک برده ولی برای ماک طبقه بالاشونیم نداده من مونده کیک اونانیستم ولی فرداهمشون میان خ.نه پدرشوهرم قراره بهشون عیدی بدم چون سیدم اصلا دلم نمیخواد ب اونابدم شوهرموبرادرش باهم خوبن من میگم براذرش میتونست یه تیکه کیک برای شوهرمودخترم بده ازش کم نمیشد اعصابم خیلی خورده هفته پیش من یه کاسه شاتوت بهشون دادم گفتم پسرش کوچیکه دیده هوس نکنه اگه نه ک ازخودشون متنفرم گفتم بچش گناهی نداره