من خیلیییی ارومم خیلیی اصلا اهل بحث کردن وکش دادن مسائل نیستم خیلییی صبورم بچه بودم خیلی حرف گوش کن بودم
شوهرمم خیلییییییییییییییی ارومه وصبوروحرف گوش کن
ماهردوکم حرفیم وخیلی درونگرا
جو خونمون خیلیییی اروم درصلح وصفاومحبته
شرایط گفتم بدونیدهمه چیزنرماله
حالاترکیب مادوتا
وای خدایا...دخترم!!!
اندازه همه عمرم باهام بحث کرده
ازصبح که پامیشه هیچ کاری وراحت انجام نمیده
ازصبح تاپامیشه شروع میکنه گریههههههههه
بعدکلی قربون صدقه بیخیال گریه کردن میشه
۱ملیون باربایدبگم تابره دستشویی
بامحبت جایزه هیچ جورههههه گوش نمیده
بروعزیزم
نمیرمد
گریهههههههه
جیغغغ
گل قشنگم برو زودی بیا
گریهههههه
بعدش سرصبحانه
به شدت بدغذاس
همون اول تامیبینه اونقدرگریه میکنه تاکبودمیشه بایه بدبختی باخواهش التماس ۳تالقمه میخوره
بعدبرای نهارهمیناتکرارمیشن
بعددستشویی
بعدمیان وعده
تاشب ماسرهمه چی بحث داریم
خسته شدم
عصبیم کرده
به خداقبل بچه داریم چقدرخوش بودم ناشکری نمیکنم ولی روز خوش ندیدم
هرادمی ومیبینه جیغغ که بره نمی خوام ببینمش
حتی مامانم اینا
مدام نق نق نق کلا ناراحته نمیدونم چرا
خدایاپیرشدم نزدیک۳سالشه
حس میکنم ۳۰سال گذشت بچه درین حدبدقلق به عمرم ندیدم
رفتیم پارسال پاییز مسافرت کاری باهامون کردکه توفرودگاه نشستیم زارزارگریه کردیم ازدستش
اینم بگم باهوشه همه چی بلده راحت حرف میزنه شعرمیخونه همه کاراشوخودش میکنه کلاهمه چی بلده رنگ هارواسم میوه هاغذاها
من چون ارومم نمیتونم بداخلاقی کنم باهاش حس میکنم بیشترسواستفاده میکنه
کرونای لامصبم تموم نمیشه ببرمش مشاوره
به خداداداش وزن داداشم مدام دعوای ناجوردارن دوتابچه داره به حدی خوش رووشادن دخترمن انگار روزی ۱۰باراز دست نامردی کتک میخوره اینقدرپیله وبداخلاقه
سرهمه چیییی بایدکلیییییییی خودموخفه کنم تاانجام بده