شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لکۀ انگشت دروغ…!!!
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد
کو کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت
دوستت دارم
در سڪـوت....
مبادا در صدایــم توقعی باشد
ڪه خاطـرت را بیازارد
ارام جانم میرود، جان را صبوری چون بود
انکس شناسد حال من ، کو همچو من در خون بود
رنجم مبادا بر تنی ، چون من مبادا دشمنی
من دانم و همچون منی ، کاندوه دوری چون بود
زلفش که در جانم گزد، چون مار پنهانم گزد
ماری کزین سانم گزد، کی در خور افسون بود
لیلی و موی مشک بو، آنکس که دیده مو به مو
دانم که زنجیر از چه رو، در گردن مجنون بود...
با آن همه بیدادِ او وین عهد بیبنیاد او؛
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود...
سعدی#
بیر یوواسیز قوشا دونسم
اگربه یک پرنده بی لانه تبدیل شوم
گوزدن آخان یاشا دونسم
اگربه اشکی جاری شده از چشم تبدیل شوم
انتظاردان داشا دونسم
اگر از انتظار به سنگ تبدیل شوم
یاددان چیخاتمارام سنی
هیچگاه تو را از یاد نخواهم برد
🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
فهمیده بودی عاشقم از من خیالت تخت بود
پای تو موندم تا تهش پای تو موندن سخت بود
من چشم بستم رو دلم اصلا برام راحت نبود
حسی که من داشتم به تو یک لحظشم عادت نبود
تو بودن و نبودنت حالم یه روزم خوش نبود
حتی گلوله عشق من اینجوری آدمکش نبود
من چشم بستم رو دلم اصلا برام راحت نبود
حسی که من داشتم به تو یک لحظشم عادت نبود
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
