من با یکی دوست شدم و حدود ۲۰ ماه باهم بودیم واسم کلی هم چیز میز گرفته و تیرماه هم چون بهش گفتم خواستگار دارم مادرش رو فرستاد خونمون و مادرش گفت کار پسرم هنوز آماده نیست و سی مرداد میایم واسه خواستگاری و کار اونم از آبان اینا راه میفته و بهمن عقد کنن ولی بنا به دلایلی ج رد دادن و حالا پسره تهدید میکنه پنج روز بعد خواستگاری ز زد به خونه و با بابام قرار گذاشت و سیر تا پیاز ماجرای دوستی رو بهش گفت و بعد سه هفته یه دختر غریبه فرستاده بود خونمون و میگفت که شماره هامو روشن کنم !!!ولی من از روز قرار به اینور گوشیم خاموشه و اصصصصصلا نمیخام با این پسره حرف بزنم چون خونوادم تاییدش نکردن و تو این مدت هم نشون داد که با اینکه سی سالشه عاقل و قابل اعتماد نیست و روانیه و حاضره آبروریزی کنه و...
من چیکار کنم ازم عکس و فیلم داره تهدید میکنه تو قرار به بابام گفته بوده که من بیخیال نمیشم و این تازه اولش بود