سلام نمیدونم چرامن همیشه دیر میرسم 🌹
گر چه از فاصله ماه به من دور تری
ولی انگار همين جا و همين دور و بری
ماه می تابد و انگار تويی می خندی
باد می آيد و انگار تويی می گذری
شب و روز تو ـ نگفتی ـ که چه سان می گذرد
می شود روز و شب اينجا که به کندی سپری
گر چه آنجا کمی از فصل زمستان باقی ست
و هنوز از يخ و برفاب ولنجک اثری
باز بگذار در و پنجره ها را امشب
باد می آيد و می آورد از من خبری
خبر اينقدر قديمی ست که هرپیرزنی
خبر اينقدر بديهی ست که هرآدمکی
می تواند که به ياد آورد و بشنودش
تو که خود فاعل و مفعول و نهاد خبری🌹🌹🌹