«شعر4»

یک لحظه دیدمت

یک عمر، درونِ همه‌ی آینه‌هایی..

"معصومه‌ صابر"

...🗣

من حرفهاى نگفته زيادى دارم،كه تا گلو بغض شدند و راه نفس كشيدنمو بسته اند..

گله هاى زيادى دارم از آدمها،همونايى كه مردونه قول موندن دادن و ناجوونمردونه رفتند...

همونايى كه باعث اين قهر طولانى با خودم شدند

همونايى كه خنديدن رو از لبام دزديدند و گريه رو مهمون چشمام كردند

آره،حرف هاى زيادى دارم كه سالهاست منتظر دوتا گوش هستند و چشم هايى كه به چشمام خيره شوند و نگفتنى هامو بخونند از چشمام...

🧡||

شب چون خیالش آید؛

خوابم گریزد از چشم..

-استاد شهریار

ای کاش قدیم بود و مجبور بودیم واسه هم

نامه های دو صفحه ایِ یواشکی بنویسیم =›📮🌈

گفتی ستاره من باش

تک ستاره قلب ماه شدم

آسمان ستاره باران شد

میان هیاهوی باران رفتی

باورم را بردی

آسمان.....ماه.....ستاره

دیگر چشمهایم را هم باور ندارم

.....

بداهه

يادت نرود ما به هم احتياج داريم!

باور كن!

برای رسيدن ها و فرار كردن ها

براي ساخته شدن ها و ثبت كردن ها!

ما به هم احتياج داريم

وگرنه من و تو كی را دوست داشته باشيم؟

یا مثلا با كی حالمان خوب شود؟

من به تو فكر میكنم، به تو احتياج دارم..

وگرنه ديگر فكر هم نميكنم..

واقعيتش را بخواهی من به دليل اعتقاد دارم.

دليلِ من تويی! تو را نمي‌دانم!

"صابر ابر"

🌿||

در روزنامه میخواندم پنج نفر

در جنگلی گم شده اند.

قصه ی انگشت های من

و‌ موهای شماست.

-پوریا نبی پور💖💖💖💖💖💖💖💖

جهانت بی من، چگونه خالی نیست؟

وقتی میخندی و کسی نگاهت نمیکند؟

وقتی میلرزی و کسی لباسش را تنت نمیکند؟

وقتی می گِریی و کسی در آغوشت نمیگیرد؟

وقتی دوستت دارم میگویی و جوابی نمیشنوی؟

بگو بدانم؟

چگونه خالی نیست؟!

#هانی_ص

🧡||

رفتم ، که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم

در لابلای دامن شبرنگ زندگی

رفتم ، که در سیاهی یک گور بی نشان

فارغ شوم زکشمکش و جنگ زندگی

یارِ عاشق را به روزِ سخت می‌باید شناخت

ور‌ نه در  ایام دیگر مدعی بسیار  هست👌🍃

#مجتبی_خوش_زبان

اجازه هست به اسم تو ، گاهی قسم بخورم
برای دیدن رویت در آینه ، تابی بخورم?

اجازه هست که هنگام آمدنت به محل
تمام کوچه را آذین بسته ، غصه کمتر بخورم?

اجازه هست به وقت راه رفتن در کنار تو
شوم همرهت هر روز و ،چشم ، کمتر بخورم?

اجازه هست پا قدم آمدنت به قلب و دلم
ز قند شیرین لبت هر شب ، های های ، بخورم?

اجازه هست با اندوه ، موقع رفتن از پیشت
تمام باغچه را شمعدانی و ، افسوس بیشتر بخورم?❤

یار آنجا و من اینجا، وه چه باشد گر فلک

یار را اینجا رسانَد یا بَرَد آنجا مرا👌🍂

#هلالی_جغتایی

گاهی یک "نگاه" به تمام دنیا می‌ارزد 

گاهی یک نگاه می‌تواند چنان عشقی را با خود داشته باشد که هزاران جمله‌ی دوستت دارم نداشته باشند ..‌.

اصلا انگار عشق واقعی را چشم ها فریاد میزنند نه زبان ها ...

عشق آدم‌ها به خودتان را میان حرف هایشان جست و جو نکنید

در چشم‌ها دنبال عشق بگردید ...

زبان ها به دروغ می توانند عاشق شوند اما 

چشم ها هیچگاه عشقشان دروغ نیست ...

از نگاه برایتان میگفتم 

نگاه همان حرفِ دلِ چشم است 

اصلا شاید برای همین است ما دوستت دارم های یک نفر ممکن است فراموش‌مان شود اما 

دوستت دارم های نگاهش را هرگز...🌹🌹

وقتی کنارم بود میگفت:

نترس

من باهاتم!

وقتی میخواست بره گفت:

نترس

تنهایی که ترس نداره...!❤😔

جمعه ها كه مى آيند

دلتنگ مى شوم ، بى حوصله ..

و تو

غروب جمعه ها

كمى بيشتر از هميشه نيستى ..

تو بيا ، من قول مى دهم

حال تمام

اين جمعه هاى بى حوصله

خوب شود ..!❤