سلام همگی یسوال داشتم اینکه مادرشوهرم عروس اولش رو مییره معاینه بکارت بعد اون ناراحت میشه و از این حرفا در صورتی که خواهرشمم میره و از سال92بود این قضیه زمانی که من نامزد میکنم دقیقا دو هفته به عقد مادرشوهرم به من میگه چون عروس اول رو بردیم تو رو هم میبریم ن برای چیزی برای اینکه بدن خودش رو ادم بدونع گفتم من رفتم حالا اگه شما میخواید دوباره میریم موردی نداره ولی گفت چون دوبار عروسمون گفته فلانی رو نمیبرید بعد از نه ماه به شوهرم گفتم گفت تو هم بودی همچین حرفی رو میزدی ولی من اصلا دخالت نمیکنم و اینکه به شوهرم دست میده یبارم رو بوسی کرد من اصلا خوشم نمیاد یبارم زیاد باهاش صحبت نکردم مادرشوهرم گفت ,جاریت گفته چرا صحبت نمیکرد در صورتی که خودشم خیلی صحبت نمیکنه اختلاف سنی هم داریم سیزده ساال بعد مادرشوهرم ب شوهرم گفته و شوهرم گفت باهاش حرف بزن چیزی درست نکن میخواستم بدونم چیکار کنم
فعلا مستقیم کاری نکن ، شخصا برام توهینه که بخوام برم معاینه، اما حالا شما رفتی و برات مسئله ای نیست که باز هم بری.فعلا ظاهر را حفظ کن با جاری اما هرگز صمیمی نشو ، حرف معمولی بزن و کم ، کلا با خانواده شوهر کم صحبت کن ، بعدا اگه از جاریت خوشت نیومد خیلی با سیاست ازش فاصله بگیر
کسی حق نداره از این چیزا بپرسه از بی عرضه بودن اون عروس بردنش به ایشون چه ربطی داره که شما ب ...
بعد اخه من میگم حق نداشته بپرسه شوهرم از اون طرفداری میکنه که تو هم بودی میپرسیدی چون اون رفته ناراحت شده من گفتم بالاخره که منو میبردن ولی اخرم نفهمید تازه باهاش حرف نزدم میگه باهاش صحبت کن منم گفتم به مادرشوهرم ادم الکی حرف نمیرنع میره تو خاله زنک بازی
اصلا به ایشون ربطی نداره خانواده عجیبی هستند که همسر شما از معاینه بکارت خانم برادرش خبر داره لابد ...
شوهرم گفت برای من مهم نیست اگه مهم نبود خب ب مادرش میگفت منو نبرن ولی بردن چون از اون یکی میترسیدن و میخواستن مهریه منو14تا کنن چون عروسشون چهارده تا هست و عروسشون گفته هیچ دختری مثل من کم توقع نیست😐حس میکنم ازش میترسن