2777
2789
عنوان

«شعر ٣»

| مشاهده متن کامل بحث + 20219 بازدید | 3056 پست

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

داداش تاپیک قبلیمونو هم به خاطر ریپ کردن و شوخی های بی جای جنابعالی ترکوندن حواستو جمع کن 

به خاطر نمیارم جز جواب شعر حرف نامربوطی زده باشم!! شمام سعی کن شوخ طبع باشی ،سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت گیر   اما بهر حال چشم ،شرمنده اگه بخاطر من بوده  و همینطور معذرت از کسایی که به نشانه تائید پست شما رو لایک کردن

دوستان عزیزم این چند شب که توی جمع صمیمی و محفل گرم شما  بودم واقعا لذت بردم.

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی...

شبتون آروم  

منم آن شیخ سیه روز

که در آخر عمر


لای موهای تو گم کرد

خداوندش را...


کاظم_بهمنی#  

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

همه ى آدم ها یک روزى یک جایى

یکى را دوست خواهند داشت...

یکى ممکن است درهجده سالگى دلبسته شود

و دیگرى درچهل سالگى...

یکى ممکن است هروز بگوید دوستت دارم

و دیگرى در سکوتش غرق در دوست داشتن باشد!

اما چه تلخ میشود زمانى که کسى را دلبسته خود کنیم و بعد بیخیالش بشویم

حال خدا نکند آدمى را که عاشق کرده ایم کسى باشد که با خود عهد بسته دل نبندد

و بعد در اوج روشن کردن احساس و دوست داشتنش او را ترک کنیم...

فرق نمیکند هجده سال دارد یا چهل سال...

همین که دل ببندد و شکست بخورد

براى همیشه دردى در قلبش خواهد ماند که با برگشت آدم ها هم دیگر آن دل،دل نمیشود!🌹😔

از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم 🖤❤ خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم ❤🖤

@اعتصامی   تا این ساعت و این موقع ک من بودم ببین تاپیک هست 

دیشبم وقتی من رفتم تاپیک رفت به فنا 

گفتم در جریان باشی ک کار من نبوده 😁

@benimai   بیا باهم بریم ، طرفای ساعت ۳ بیایم تو تاپیک راحت باشیم دیگه نظرت ؟؟

@00نازلی00    بیا تو هم برو منم با خیال راحت برم سر درس و کتاب و کنکورم 

@_مهریماهم_   منو نخور دارم میرم ،،، امشب خیلی بی اعصا بودی 😁



دوستات شب خوش 

بقول یه دوستی تاریکی به کام 


متعهد💍.... گلستون ميشه اين خونه                                               همينجورى نميمونه....🥀🌲

نیسٺ ممکن

هرکه مجنون شد

دگر عاقل شود...!


صائب_تبریزی#  

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
حافظ صبور باش که در راه عاشقی هر کس که جان نداد به جانان نمی رسد

تو را خواهم، تو را خواهم، تو را، تو

چرا آخر نمی خواهی مرا تو؟

تو با من بی منی ، وین دردِ من نیست

تو با من بی منی، من با تو بی تو

🍁🍁🍁

از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم 🖤❤ خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم ❤🖤
@اعتصامی     تا این ساعت و این موقع ک من بودم ببین تاپیک هست  دیشبم وقتی من رفتم ت ...


باشه منم میرم    تو برو  

ای بابااااااااااا ندزدین این اصطلاحات منو  

بی بلا و پرنور رو ک دزدی دی

تاریکی ب کام رو دیگ کاریش نداشته باش اه  

در پی یافتن مرهم عشقم...ورنه منه دیوانه عاشق چه به داروسازی ♥️M♥️


شب سردی است و من افسرده

راه دوری است و پایی خسته

تیرگی هست و چراغی مرده


می کنم تنها از جاده عبور

دورماندند زمن آدمها

سایه ای از سر دیوار گذشت

غمی افزود مرا بر غمها


فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تابا دل من

قصه ها ساز کند پنهانی

نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر سحر نزدیک است


هر دم این بانگ برآرم از دل

وای این شب چقدر تاریک است

خنده ای کو که به دل انگیزم

قطره ای کو که به دریا ریزم


صخره ای کو که بدان آویزم

مثل اینست که شب نمناک است

دیگران را هم غم هست به دل

غم من لیک غمی نمناک است


سهراب_سپهری#  

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

امـشب از دسـت دلم

سخـت شـکايت دارم


کـہ چرا  نيستـی و

من بـہ تو عـادت دارم


غم تـو شـب بـہ شب از

کـوے دلـم ميگـذرد


بـے جهـت نيسـت کـہ با

غصـہ رفـاقت دارم


I would love to be kind to me, i saw with all kindness
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز