«شعر ٣»

گر من به شوق دیدنت از خویش می روم

از خویش می روم ڪه تو با خود بیاری ام

#قیصر_امین‌پور

تلافی ڪردن آسان است و جرأت هم نمی خواهد

ولی می بخشد آن ڪس ڪه ظرافت یا هنر دارد

#محمود_پاڪزاد

من چون ز پا بیفتم

درمان درد من اوست

درد آن بود که از پا

درمان من بیفتد!

✍ #شهریار

آن روز

كه چشمانِ تو‌ در من نگريست

می‌بايد مُرد و باز می‌بايد زيست!

✍ #احمد_شاملو

زندگی باور می خواهد آن هم از جنس امید

که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد

یک امید از ته قلبت به تو گوید

که خدا هست هنوز …

* در زندگی دو موهبت وجود دارد: کتاب و دوست/ این دو باید از لحاظ تعداد، دقیقا عکس هم باشند/ تعداد زیادی کتاب/ و عدّه ی انگشت شماری دوست/"الیف شافاک"

‌

‌خانہ بہ خانہ ، دَر بہ دَر، دَر پے تو دویده ام

شانہ بہ شانہ ، سَر بہ سَر، بارِ تو را ڪشیده ام

حیلہ بہ حیلہ ، فَن بہ فَن ، داغ نهاده اے بہ دل

سینہ بہ سینہ ، دل بہ دل ، مهر تو بَر گُزیده ام...

#طارق_خراسانے

‌

حوصله ات که سر میرود

با دلم، با دوست داشتنم،

بازی نکن!

من در بی حوصلگی هایم،

با " تو "

زندگی ها کرده ام...

#احمد_شاملو

قدم بزن همه شهر را به پای خودت

و گریه کن وسط کافه ها برای خودت

تو خود علاج غم و درد بیشمار خودی

برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت!

🌷🌷🌷🌷

گفتی که

رفته رفته چو عمر

آیمت به سر !

عُـمَرم ز دیر آمدنت

رفتـه رفتـه

رفـت ..

#محتشم_کاشانی

نور را در پاکت‌های معطر می‌گذارم

و پست می‌کنم

به آدرس قلب‌هایی که چراغی

در آنها نمی‌سوزد.❤

چنان خسته ام از روزگار

انگار روح صد آدم پیر

در سینه ام حلول کرده است

پیرمرد درون من

از این همه روزهای بی شمار

تنها یک بهار آرزو دارد.

یک بهار

که غروبش

دل هیچکس نلرزد...❤

کولر پراید رو روشن میکنی سرد میکنه ها، ولی خود ماشین دیگه راه نمیره.

حس میکنم ماشین با خودش اون آهنگ ابی رو میخونه: خودم کمتر از تو نفس میکشم که سهم هوامو ببخشم به تو

من ره نمی‌برم مگر آن جا که کوی دوست

من سر نمی‌نهم مگر آن جا که پای یار.

🥀🥀🥀🥀

‌‌ا╅━━━┅═❂═┅┅─

👤علی شریعتی

📚دفترهای سبز

می‌خواستم زندگی کنم، راهم را بستند، ستایش کردم، گفتند خرافات است، عاشق شدم، گفتند دروغ است گریستم، گفتند بهانه‌است، خندیدم، گفتند دیوانه‌است، دنیا را نگه دارید، می‌خواهم پیاده شوم!»

‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄

#یک_تکه_کتاب