من اصولا آدم درونگراییم و خیلی کم ناراحتیمو بروز میدم هرچقدر درحقم نامردی بشه سکوت میکنم خاک تو سرم خانواده ی شوهرم آدمای خیلی بدین خیلی در حقم نامردی کردن همیشه احترامشونو نگه داشتن برادرشوهرم در حالت مستی یه توهین کوچیک به من کرد به من خیلی برخورد فعلا سکوت کرده بودم اما دیروز داشتم خفه میشدم دلو زدم به دریا و بغض پنج سالمو سر شوهرم خالی کردم داد و بیداد کردم سرم کوبیدم گریه کردم و گفتم حلالت نمیکنم نه تورو نه اون خانواده ی از خدا بیخبرتو ،گفتم برو ببین مردم واسه زناشون چیکارا که نمیکنن تو چیکار کردی تو مشروبو به من ترجیح دادی و..... خیلی چیزای دیگه از اول تا آخرش در سکوت مطلق بود برای اولین بار پشیمونی رو تو چشماش دیدم بنظر خیلی از من شرمنده بود بعدش به جون دخترمون قسم خورد که دیگه لب به مشروب نمیزنه با دوستاش بیرون نمیره منم فعلا بهش فرصت دادم خدایا منو از فرصتی که به شوهرم دادم پشیمون نکن