ما هم تو عقدیم مادرشوهرم به جز یه گوشواره بچه گونه هیچی واسم نخریده
اما همشششش میشینه از جهیزیه آت و آشغالی که واس دختراش داده تعریف میکنه
همشم میگه دختر نمیشه بدون جهیزیه بره خونش
حالا خونشون شبیه آشپزخونه مسجده که توش هزارتا ظرف پلاستیکی و ایرانی هست ولی تا به تا
بخدا دلم خیلی پره از متلکاش
میگفت اون عروسم خیلی جهیزیه خوبی داد.یبار رفتم خونشون تابحال با سینی پلاستیکی چای آورد