شوهرم چون دیروز خونه نبود داشتم با بچه خواهرم تو حمام بازی میکردیم منم کف حمام رو شامپویی کردم که بیشتر خوش بگذره شوهرم هی ور ور اگر بچه چیزیش میشد چی اگر فلان خودت اگر میافتادی گفت از فردا دیگه خودم خونم بازی و بچگی تعطیل همین که گفتم چقدر زوره آخه نبود آنقدر حال میداد کنسرت میذاشتم آب بازی همه کار میکردم الان همش باید بخوابم تو تخت چه بدبختیه حالا هم عین مجسمه هی حامله حامله راه انداخته 😑
من دختر خوبیم شما دیگه دعوام نکنین🥺😈