۱۵ساله از زندگیم میگذره ،از همون اول زندگی بهم خیانت میکرد تا مچشو میگرفتم خانوادش پشتش بودن ،واسه زنها تولد میگیره بدهی شوهرشون پرداخت میکنه تمام پیاماش رو دیدم و بهش میگم میگه من نبودم،که اخرین عاشقیش عاشق ی زن متاهل شده بود به زنه قول ازدواج داده بود گفته بود زنم و طلاق میدم تو رو میگیرم خیلی از من بد،میگه جلوی دوستاش و زنای غریبه ،خیلی دلم میخواد،جدا بشم ولی با ی بچه و نبود حمایت مالی و این اوضاع نکبتی جامعه نمیدونم خودکشی،کنم فرارکنم ،نمیدونم بخدا