بده چون چشمشون تو اینه ، یه وقت زبونم لال زن داداشت گور و کفن خدا بیامرز رو میگه
همین اتفاق واسه ما آبان افتاد و مادربزرگم از دست رفت برای پدربزرگم خانومی رو پیدا کردیم و سهم کمی از خونه رو به نام اون خانم زدیم ، حالا زن داییم هی میگه سهم ما رو بدین ، جوون داریم ، پدر بزرگم هم میگه تا وقتی هنوز من هستم چرا باید به مال من چشم داشته باشم ، حالا مامانم میترسه زن دایی عجوزه م گور و کفن مامانش رو بگه