همین مامان بیچارم میگفت هر چی بگذره سخت تر میشه ترست بیشتر میشه از بارداری و زایمان من میگفتم نه
تازه اگه میخاستم شوهرم نمیخاست الانم پنج ماهه جلوگیری نداریم بچه دار نشدم داد و بیداد کردم که از دست تو نازا شدم دیگه
الان اصن جلوگیری نمیکنه خودشم ترسیده فکر کنم چون گفتم اگه نازا بشم ولت میکنم میرم