زن ناز و مرد نیاز،اینو همیشه یادت باشه،اگه الان سمتش بري اون دورتر میشه،تو نت مباحث روانشناسی رو بخون راهکاراش هست،بازم میگم عاقلانه تصمیم بگیر،با عقل تصمیم بگیر و انتخاب کن و با عشق زندگی کن،الان طوری نباشه ک کر و کور باشی
ببین من سال نود این اتفاق واسم افتاد از سال ۸۶ خیلی دنبالم بود و من محلش نمی دادم و بعد یکسال بالاخره منم ی جورایی عاشقش شدم عشقمونم شدید بود ولی سر یک سوتفاهم گذاشت رف من مقصر بودم ولی نه در حد ترک کردنم،بعد چندماه رفتم سمتش التماسش کردم ولی اصلا جوابمو نداد بلاکم کرد خورد شدم شکستم ولی دیگه بهش زنگ نزدم بعد اون ی شماره ایی بهم پیام میداد مطمئن بودم خودشه ولی با اینکه عاشقش بودم ولی غرورم اجازه نمیداد برم سمتش،اینقدر ک گریه و زاری کردم موهای سرم سفید شد از اونهمه جوش و غم و غصه،از خدا خواستم کارشو از دلم ببره چون داشتم می سوختم این اتفاق هم افتاد و من ازدواج کردم سال ۹۳،و سال ۹۶ سروکلش پیدا شد فک میکرد مجردم تو تلگرام پیام میداد شکستنشو می دیدم ولی جوابشو ندادم و بلاکش کردم،واسش آرزوی خوشبختی کردم،زمین گرد،بر میگرده حتما ولی شاید خیلی دیر باشه،گهی زین ب پشت و گهی پشت ب زین،اینارو گفتم ک بهت بگم پشيمونم غرورمو لگدمال کردم،سه سال از روزاي قشنگ جوونيم تو فراغش سوخت درصورتیکه میتونستم واسه ارشد بخونم هنر یاد بگیرم و....،زرنگ باش استارتر زرنگ،به فکر خودت باش ک بعدا پشیمون نشي
پس بیخیال هرچی کشش بدی بیشتر اذیت میشی خودتو قانع کن که برات تموم شده .وقتی اون سمتت نیومده و دیگه بهت فکر نکرده تو چرا ضعف نشون بدی بنظرم برا کسی بمیر که واست تب کنه
من همون موقع از ته دلم از خداخواستم مهرشو از دلم ببره،و تا وقتی،ک بهش حس داشتم ازدواج نکردم وقتی قلبم از مهرش خالی شد خدا شوهرمو همون طور ک سر نمازام از خدا خواسته بودم بهم داد دقیقا تمام معيارايي رو داشت ک از خدا خواسته بودم،خداروشکر شوهرم خیلی عاشقم همیشه هم میگه ،گاهی اوقات میگم چطور از لحظه اول عاشقم شد ازدواجم سنتی بود ولی ب ااين نتيجه میرسم ک لطف خداست،وقتی ی چیزی رو تمام و کمال بهش بسپري بهترينو نصيبت ميکنه