يك شبي مجنون نمازش را شكست
بي وضو در كوچه ي ليلا نشست
عشق آن شب مست مستش كرده بود
فارغ از جام الستش كرده بود
سجده اي زد بر لب درگاه او
پر ز ليلا شد دل پر آه او
گفت: يا رب ار چه خوارم كرده اي؟
بر طبيب عشق، زارم كرده اي؟
جام ليلا را به دستم داده اي
اندر اين بازي شكستم داده اي
نشتر عشقش به جانم ميزني
دردم از اوست آنم ميزني🌹
سعدی#
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
همچنانش در میانِ جانِ شیرین، منزلست
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب
عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد
شهریار#
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی...
لاف عشق و گله از يار؟ زهى لاف دروغ!
عشق بازانِ چنين، مستحق هجرانند!
حافظ#
درود و هزاران درود.
ممنون از حضور گرمتون. بزرگوارید.
موفقیت شما آرزوی ماست.
بر روي ما نگاه خدا خنده مي زند هرچند ره به ساحل لطفش نبرده ايم
زيرا چو زاهدان سيه كار خرقه پوش ، پنهان ز ديدگان خدا مي نخورده ايم
پيشاني ار ز داغ گناهي سيه شود ، بهتر ز داغ مهر نماز از سر ريا
نام خدا نبردن از آن به كه زير لب ، بهر فريب خلق بگويي خدا خدا
باز هم تشکر بابت یادآوری اشعار زیبا.
شب خوش.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
