من وقتی ۷سالم بود مامانم از بابام جدا شد بخاطر اعتیاد که داشت..تو این هفت سال مامان منو به یه بدبختی بزرگ کرد تو خونه بابابزرگم زندگی میکردیم مادرم کلی زحمت کشید و تا رفت سر کار و مستقل شد تو این سال ها بابا سراغی از من نمیگرفت فقط گاهی خودم بهش سر میزدم اونم به اسرار مامانم چون میگفت به هر حال اون پدرته با خونواده پدریم رفت آمد دارم و خیلی هم خوبیم با هم
حالا بابا سر یه مسائلی چند ساله رفته زندان همیشه زنگ میزنم که بهم پول بده هر هفته مثلا میگه ۵۰تومن داری بدی به من
من اوایل میدادم ولی الان درخواستش زیاد شده من دیگه جوابشو نمیدم رفته به عموم گفته نیلا چرا جواب نمیده بهش بگو جواب بده منم به عموم گفتم که من روم نمیشه از شوهر پول بگیرم بدم ب بابام چند روز پیش با گوشی شخصی از زندان بهم پیام داده خجالت بکش کسی باباشو مسدود میکنه از وقتی که رفته به عموم گفته من از لیست درش آوردم ولی جوابشو نمیدم تازه از مامانم پول میگیره ولی مامانم چند باری بهش گفت پول ندارم و دیگه زنگ نمیزنه بهش یا اگه میزنه زود به زود مث من بهش درخواست پول نمیده
بنظرتون جوابشو بدم میترسم باز بگه پول میخوام من روم نمیشه بگم ندارم آخه میدونه وضع مالیمون خوبه