2777
2789
عنوان

مادرشوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 327 بازدید | 26 پست

اینم بگم عروس جاریش ۳۰ سالشه تازه نامزده من ۲۲ ام یسال از عروسیم گذشته...

پیش شوهرمم گف این حرفارو منم گفتم من که چادری بودم خودت گفتی دیگه سر نکن گرمه حالا خودمم از خدام بودا..حالا اینا به کنار بعد گف توروخدا فرزانه ناراحت نشیااا 

عید که خونشون بودیم هوا گرم بود گف مانتوتو دربیار هوا گرمه بابام عین بابای خودته دیگه چ فرقی داره

منم گفتم فرقی نداره؟دیدم پدرشوهرم انگار ناراحت شد گف ن فرقی نداره عین بابای خودمه ولی راحت نیسم اونجوری لباسم مناسب نیس.

ایول به جاریت پس😂

والا 

همچین واسه من ادا اطوار درآورد ب زور میخواست تو خونه روسری سرم کنه حالا جاری جون هنوز عقدم نکرده میاد خونشون روسری مانتو درمیاره میشینه تو بغل برادرشوهر


قیافش دیدنیه اون لحظه ولی جرات نداره حرف بزنه کلیم تحویلش میگیره

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

یبار مادرشوهرم رفته بود شهرستان مراسم یکی از اقوامشون . بعد اومدن . یه شب اومدن خونمون . دایی و زندایی شوهرمم اومدن.

مادرشوهرم شروع کردن به تعریف کردن: اونجا عروسشون خیلی هواشونو داشت و مدام دور مادرشوهرت راه میرفت و واسش غذا میاورد و ماشالله چقدر زرنگ بود همه ازش حرف شنوی داشتن و بهش احترام میذاشتن . یکی به مادرشوهرش یه حرف زد عروسه برگشت به اون و حسابشو گذاشت کف دستش.

من همینجور گوش میدادم تا اینکه دیدم خیلی داره شورش میکنه. گفتم بنطرتون این عروس خوبه؟

گفت آرره. منم گفتم بنظرم بیشتر پاچه پاره(وقیح) بوده. زندایی شوهرمم تایید کرد ☺️

ای کاش فقط خودم و شوهرم بودیم
من کلا دوست ندارم درموردشون حرف بزنم ،مگه اینکه کسی راهنمایی بخواد اونم گاهی نظر میدم ،بازم خوبه خند ...

من هیچی تو دلم نمیمونه همون لحظه اس فقط😅بنده خدام سادس مهربونه خودشم میگه نمیتونم جلوی زبونمو بگیرم 

والا  همچین واسه من ادا اطوار درآورد ب زور میخواست تو خونه روسری سرم کنه حالا جاری جون هنوز عق ...

خوب میسوزونتش هاا ..مادرشوهر من دوست داره عین پیرزنا باشم خب منم جوونم دوس دارم جوونی کنم


خوب میسوزونتش هاا ..مادرشوهر من دوست داره عین پیرزنا باشم خب منم جوونم دوس دارم جوونی کنم

دقیقا من ک دلم حسابی خنک میشه

البته من خودمم از این مدلا نیستم ک ب حرف اونا عوض شم یادمه اولین بار بعد عقد ک خونشون بودم برادرشوهرم اومد خونه خواهرشوهر بدو بدو رفت از اتاق روسری منو برداشت آورد گفت بپوش بپوش داداشم اومد😩😩

منم گفتم من ازت خواستم بری روسری بیاری؟ گفت نه

گفتم دیگه تا ازت چیزی نخواستم دست ب وسایل من نزن 

روسری هم اگه میخواستم بپوشم خودم میتونستم برم بیارم وقتی پانشدم برم بپوشم یعنی همینجوری راحتم 


مادرشوهرمم داشت نگاه میکرد حرص میخورد

خیلی رو مخ شوهرم رفت بخاطر پوشش من اعصاب براش نذاشت حالا من فقط ی روسری بود

جاری ک بدون عقد میاد خونشون راحت و آزاد میچرخه هیچ حد و مرزی رعایت نمیکنه صداش درنمیاد


آره بابا من ک این مواقع فقط نگاه میکنم ب چهره مادرشوهرم و میخندم 😂😂😂

لعنتی اون حس جز بهتریناس.

منم ی وقتا پدرشوهرم تیکه بندازه به مادرشوهرم میخندم😃😃😃😃😃😃😃

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز