خواهر منم خيلي خوشگله دوس پسرش واسش همه كار ميكنه و عاشقشه خواهرمم درس خونده و خيلي باهوشه چندتا زبان بلده خيلي خوش تيپه
شوهر منم وضع مالي خوبي داره و دوسم داره من هميشه ميگم كاش منم برم كلاس زبان كاش منم برم كلاس موسيقي
و هزاران مقايسه
مثلا سفر ميره ميگم واي چقد خوش ميگذرونه مجرده و...
اما چند روز پيش اومد پيشم كلي گريه كرد ديدم از زندگيش راضي نيست
ميگفت تكليف زندگيم معلوم نيست كاش بچه داشتم ديگه سنم داره ميره بالا
كاش خونه خودمو داشتم
خيلي ناراحت شدم من فكر ميكردم واقعا خوشبخته اما اينطور نبود